آشنایی با دعوای خلع ید
دعاوی خلع ید مختص مال غیرمنقول شناخته می شود. از نظر قانونی مال غیرمنقول به هر مالی گفته می شود که نقل و انتقال آن امکانپذیر نیست و مستلزم خرابی و یا از بین رفتن آن مال باشد. مانند ملک و زمین . در مقابل مال منقول امکان جابجایی و نقل و انتقال دارد. طلا، پول و جواهرات جزء اموال منقول شناخته می شوند.
خلع ید به این معناست که مالک مال غیر منقول بر علیه متصرف غیرقانونی مال خود اقامه ی دعوی کرده و خواستار این است که قانون به تصرف غیرقانونی متصرف پایان داده و مال غیرمنقول تصرف شده را به او بازگرداند. این مساله شباهت زیادی با رفع تصرف عدوانی دارد. اما باید در نظر داشت که طرح دعوای خلع ید صرفا از سوی مالک و با ارائه ی سند مالکیت امکانپذیر است . اما برای طرح دعوای رفع تصرف عدوانی قانون از مالک قدیمی حمایت کرده و نیازی به ارائه ی سند مالکیت نیست. بلکه اثبات سابقه ی تصرف بر ملک کفایت می کند.
در صورتی که فردی به صورت امانی و قانونی بر ملک شخص دیگری تصرف داشته باشد ، نمی توان خواستار خلع ید شد.
تفاوت خلع ید و تصرف عدوانی
در طرح دعوا باید حتما در نظر داشته باشید که به دلیل شباهت زیاد این دو دعوا، خلع ید معمولا با دعوای تصرف عدوانی اشتباه گرفته میشود و اگر در ثبت دادخواست برای دادگاه عنوان اشتباه ثبت کنید، ممکن است دادخواست شما رد شود. در ادامه تفاوتهای اصلی این دو را میخوانید:
- در دعاوی خلع ید اساس مالک بودن شاکی بررسی میشود و در تصرف عدوانی صحبت از سابقه تصرف است. به عبارتی در دعوای خلع ید فرد باید حتما ثابت کند که صاحب اصل مال است، امّا در تصرف عدوانی مالکیت منافع مال موردنظر نیز کفایت میکند.
- دعوای خلع ید میتواند هم در مورد اموال منقول و هم در مورد اموال غیرمنقول مطرح شود؛ در حالی که دعوای تصرف عدوانی فقط برای اموال غیرمنقول از قبیل: زمین، ساختمان و… کاربرد دارد.
- برای لازمالاجرا شدن خلع ید حتما باید رأی قطعی صادر شود، امّا در مورد عدوانی چنین نیست و بلافاصله پس از صدور حکم، قابل اجرا است و نیازی به صدور اجراییه ندارد.
- دعوای تصرف عدوانی از دعاوی غیرمالی محسوب شده و هزینه دادرسی آن بر این اساس تعیین میشود، امّا در دعوای خلع ید هزینه دادرسی بر اساس قیمت مال مورد دعوا معیّن خواهد شد.
شرایط و ارکان دعوی خلع ید
- مالکیت خواهان مسلم باشد تنها کسی میتواند خلع ید متصرف از ملکی را بخواهد که خود مالک آن مال باشد. مالکیت خواهان بر مال مورد تصرف باید مسلم و محرز باشد و اختلافی در آن وجود نداشته باشد. خواهان باید سند مالکیت خود را پیوست دادخواست نماید. اگر خواهان مالک واقعی ملک باشد؛ ولی سندی برای اثبات مالکیت خود نداشته باشد، باید ابتدا دعوای اثبات مالکیت را طرح نماید. پس از اثبات مالکیت خواهان در دادگاه او میتواند دعوای خلع ید را علیه متصرف طرح نماید.
- تصرف وغصب نمودن مال توسط متصرف متصرف مال مالک را غصب نموده است، در قانون مدنی غصب عبارت است از استیلا بر حق غیر به نحو عدوان منظور از استیلا غلبه و چیرگی است. در واقع در غصب، متصرف بر مال مالک غلبه چیره میشود در حالی که مالک راضی به تصرفات او نیست. زمانی غصب منجر به طرح دعوای خلع ید میشود که غاصب بر مال غیرمنقول دیگری غالب شود.
- عدوانی بودن تصرف دراین دعوی مالک ملک مدعی است که شخصی به صورت غیر قانونی و بدون اجازه و بدون قرارداد ملک او را متصرف شده است و مدعی است که تصرفات او، غیر قانونی و غیر مجاز می باشد و تقاضای رفع تصرف از ملک را خواستار می باشد. بنابراین در طرح این دعوی، عدوانی بودن تصرف شرط ضروری تحقق غصب است.
- موضوع دعوا باید مال غیر منقول باشد. ( مانند زمین، خانه، آپارتمان )
انواع خلع ید
خلع ید غاصبانه:
تصرف هر شخص در ملکش باید قانونی باشد و تا زمانی که این تصرف قانونی باشد مشکلی بروز نخواهد کرد و شخص بنا به حق مالکیتی که در ملکش دارد می تواند به تصرفاتش ادامه دهد. اما مشکلات حقوقی زمانی بروز خواهند کرد که این تصرفات مبنای غاصبانه پیدا کنند. به عبارتی در دعوای خلع ید مالک مدعی می شود که ملک او به صورت غیرقانونی در تصرف دیگری است و خواهان رفع این تصرف می باشد. اما از آنجا که خواهان ادعایی مطرح کرده، باید مواردی را به اثبات برساند و از آنجا که در دعوای خلع ید غاصبانه قراردادی بین طرفین منعقد نشده است، اثبات این امور نیاز به دلایلی دارد.
یکی از این موارد که خواهان باید آن را اثبات نماید، مالکیت او بر ملک است. مالک نیز در قانون کسی شناخته شده است که نام او در دفتر املاک ثبت شده باشد و دادگاه این امر را از دفتر املاک استعلام می نماید. بعد از اثبات مالکیت خواهان بر ملک مورد تصرف عدوانی و معلوم شدن تصرف خوانده که از همان ابتدا به صورت غیرقانونی صورت گرفته است، بدون اینکه قراردادی بین طرفین منعقد شده باشد، می توان دعوای خلع ید غاصبانه را طرح کرد.
خلع ید امانی:
در دعوای خلع ید امانی در ابتدا بین طرفین قراردادی و جود داشته که طرفین با توافق بر سر بندهای آن رابطه ای حقوقی را بین خود آغاز نموده اند. این رابطه حقوقی به درستی و در کمال صحت پیش خواهد رفت مگر زمانی که موعد قرارداد به پایان برسد (در صورتی که برای قرارداد موعدی تعیین شده باشد) در این صورت پس از انقضای موعد مالک دیگر الزامی به ادامه قرارداد و رابطه حقوقی که بر مبنای آن ایجاد شده است، ندارد. اما اگر متصرف باز هم به تصرفات خود ادامه دهد، به عنوان غاصبی شناخته می شود که ملک را به صورت غیر قانونی در تصرف دارد و می توان علیه او دعوای خلع ید امانی مطرح کرد.
البته لازم به ذکر است اگر در دعوا برای قرارداد مدتی تعیین نشده باشد، در صورتی می توان علیه متصرف دعوای خلع ید امانی مطرح ساخت که مالک، ملکش را مطالبه کرده باشد و متصرف از آن رفع تصرف نکرده باشد و همچنان به تصرفات خود که از این جا به بعد غاصبانه و غیر قانونی است ادامه دهد.
خلع ید مشاعی:
در مواردی که حکم خلع ید علیه متصرف ملک مشاع به نفع مالک قسمتی از ملک مشاع صادر شده باشد، از تمام ملک خلع ید می شود ولی تصرف محکوم له در ملک خلع ید شده، مشمول مقررات املاک مشاعی است. بنابراین قانونگذار به طور استثنایی اجازه داده است مالک قسمتی از ملک مشاع بتواند کل ملک را خلع ید نموده و از تصرفات شریک یا غاصب جلوگیری به عمل آورد.
خلع ید ملک موروثی
در صورتی که یکی از وراث بدون اجازه سایر ورثه درملک موروثی تصرف مادی کند و با درخواست سایر وراث نسبت به تخلیه ملک اقدامی ننمایند هر یک از ورثه می توانند دعوی خلع ید را از دادگاه تقاضا نمایند.توجه داشته باشید که منشاء تصرفات متصرفین باید غاصبانه باشد و هیچگونه رابطه قراردادی بین آنها وجود داشته باشد. در صورت درخواست وراث و عدم تخلیه ملک می توان نسبت به مطالبه اجرت المثل ایام تصرف اقدام کرد.
اجرای حکم خلع ید
پس از آن که به دعوای خلع ید رسیدگی شد، این امکان وجود دارد که دادگاه خواستة خواهان را وارد تشخیص دهد. در این صورت دادگاه حکم به محکومیت خوانده بهعنوان متصرف غیرمجاز، به خلع ید از مال خواهان را صادر مینماید. در این صورت با صدور اجرائیه علیه وی، مال از تصرف وی خارج و تحویل مالک خواهد شد. ممکن است متصرف در ملک بنایی احداث کرده یا درخت کاشته باشد. هیچ یک از این موارد موجب عدم امکان حکم خلع ید نمیشود. محکوم علیه باید کلیه تجهیزات و وسایل خود را از ملک خارج نماید و اگر نسبت به انتقال تجهیزات خود از داخل ملک اقدام نکند، اموال او به حافظ سپرده خواهد شد.
آشنایی با دعوای تخلیه ید
تخلیه ید در شرایطی مطرح می گردد که فردی مال غیرمنقول خود را به وسیله ی قرارداد و مجوز در اختیار فرد دیگری قرار می دهد و سپس به هر دلیلی خواهان بازگرداندن ملک خود است. انصراف یا اتمام مدت زمان قرارداد اجاره می تواند از دلایل طرح دعوای تخلیه ید به حساب بیاید.
برای مثال می توان از طرح دعوای موجر علیه مستاجر نام برد که تحت عنوان قانونی تخلیه ید شناخته می شود. همچنین در مواردی که مالک ملک به فرد دیگری اجازه می دهد برای مدتی از ملک او استفاده کند، اما بنا به دلایلی از این کار انصراف داده و خواهان بازپس گیری ملک خود می باشد. برای تمامی این موارد می توان دعوای تخلیه ید مطرح نمود.
دعوای تخلیه ید هم برای اموال منقول و هم برای اموال غیرمنقول قابل طرح است.
تفاوت تخلیه ید و تصرف عدوانی
تصرف عدوانی هیچ ربطی به تخلیه ید ندارد و نباید در محکمه این دو را با هم اشتباه گرفت. دعوای تخلیه ید در حالی اتفاق میافتد که مستأجر پس از اتمام قرارداد حاضر به تخلیه ملک نیست، درحالیکه در تصرف عدوانی اصلا قراردادی وجود نداشته و تصرف از اساس غیرقانونی و بدون رضایت بوده است. در تصرف عدوانی مالکیت اصل مال برای شاکی شرط نیست، درحالیکه در تخلیه ید برعکس است.
ارکان دعوای تخلیه ید چیست؟
در خصوص ارکان خلع ید و تخلیه ید تفاوتهایی وجود دارد که به هرکدام بهصورت جدا میپردازیم:
- 1. وجود توافق و قرارداد بین طرفین
در این مورد شخص باید به اذن مالک از مال او استفاده کند. در این مرحله استفاده کننده باید امین باشد و در حفظ ملک امانت داری کند. اما در صورتی که قرارداد به هر دلیلی از بین برود و مالک نمی خواهد استفاده کننده همچنان از ملک وی استفاده کند، می تواند به اتمام زمان قرارداد اشاره کند.
- 2. از بین رفتن توافق یا اذن
قرارداد به هر دلیل از بین رفته و مالک نمیخواهد استفادهکننده به تصرفات خود ادامه دهد. در این مورد میتوان به اتمام قرارداد اجاره اشاره نمود.
- 3. امتناع متصرف از تحویل مال به مالک
در صورتی که پس از پایان رمان قرارداد استفاده کننده همچنان از ملک استفاده کند و از بازگردادن ملک به مالک امتناع کند و نگاهی غاصبانه به مال داشته باشد.
- 4. ید استفاده کننده به ید غاصبانه تبدیل شود
در صورتی که استفاده کننده نگاهی غاصبانه به ملک داشته باشد دیگر امین نیست یعنی هر اتفاقی برای ملک بیفتد وی ضامن خواهد بود. به عبارت دیگر چنانچه مال تلف شود یا خسارتی به آن وارد شود حتی اگر این خسارت مستند به فعل غاصب نباشد و او تقصیری در بروز این خسارت نداشته باشد باز هم مسئول پرداخت خسارت به مالک خواهد بود.
اجرای حکم تخلیه
بعد از آن که شورای حل اختلاف دستور به تخلیه را صادر نمود بدون نیاز به صادر شدن اجرائیه بعد از ابلاغ، تخلیه اجرا میشود در این حالت شخصی که مأمور ابلاغ است دستور تخلیه را در مدت یک روز به فرد مستأجر ابلاغ مینماید و از او رسید میگیرد و تخلیه ظرف مدت تعیین شده باید اجرا شود.
اگر موجر از مستأجر تضمینی در خصوص اجاره مال خود دریافت کرده باشد اجرای دستور تخلیه منوط به دادن آن تضمین که میتواند چک، سفته و … باشد را به مستأجر تحویل دهد چرا که عدم تحویل مانع از اجرای دستور تخلیه است.
تفاوت تخلیه ید و خلع ید
- دعوای خلع ید بر علیه کسی به کار میرود که به صورت غیرقانونی و بدون رضایت مالک، ملک را در اختیار گرفته است، امّا دعوای تخلیه ید بر علیه فردی است که از ابتدا غاصب نبوده است، یعنی برای تصرف مال قرارداد و اجارهنامهای وجود داشته که مدت آن به پایان رسیده و فرد حاضر به تخلیه ملک نیست.
- دعوای خلع ید از دعاوی مالی به حساب میآید؛ در حالی که تخلیه ید یک دعوای غیرمالی است. بنابراین هزینه دادرسی تخلیه ید کمتر است.
- مرجع رسیدگی به دعوای خلع ید، دادگاه عمومی منطقهای است که ملک در آن واقع شده است. امّا در مورد تخلیه ید، شورای حل اختلاف صلاحیت رسیدگی دارد. بنابراین در مورد تخلیه ید، دستور تخلیه و در مورد خلع ید حکم تخلیه صادر میشود.
- دعوای خلع ید مختص مال غیرمنقول شناخته می شود. اما دعوای تخلیه ید هم برای اموال منقول و هم برای اموال غیرمنقول قابلیت مطرح شدن دارد.
- برای دعاوی تخلیه ید وجود قرارداد ضروریست. در حالی که برای دعاوی خلع ید نیازی به وجود قرارداد نیست و صرف تصرف برای شروع دادرسی کافی می باشد
- دعوای تخلیه ید به محض انحلال و انقضای مدت زمان قرارداد از سوی مالک قابل طرح است. در صورتی که در دعاوی خلع ید هر ذینفعی در هر زمانی می تواند خواستار آن گردد.
مطالبه اجرت المثل در دعاوی خلع ید و تخلیه ید
لازم به ذکر است چه در دعوای خلع ید و چه در دعوای تخلیه، خواهان دعوا (طرحکننده دعوا) میتواند در ازای مدت زمانی که خوانده (طرف مقابل دعوا) به ناحق در ملک تصرف داشته است، مبلغی پول از او مطالبه نماید. به این پول اجرت المثل میگویند. اجرت المثل توسط کارشناس تعیین میشود. در واقع اجرت المثل معادل ارزش ملک موضوع دعوا برای مدتی است که به ناحق و بدون اذن و قرارداد در تصرف خوانده بوده است.