Defense-in-alimony-court

نفقه

نفقه چیست نفقه در لغت به معنی هزینه و خرجی است .اما در حقوق ، بر طبق ماده ۱۱۰۷ قانون مدنی نفقه شامل همه نیازهای متعارف و متناسب با وضعیت زن می شود مثل مسکن، پوشاک، غذا، اثاثیه منزل و هزینه های درمان و حتی خادم. البته در صورتی که زن عادت به داشتن خادم داشته باشد و یا به واسطه مریضی نیاز به آن داشته باشد. موارد ذکر شده در این ماده حصری نیست و به عنوان مثال ذکر شده است. قاعده کلی این است که حقوق زوجه شامل همه نیازهای متعارف و متناسب با شان زن است.

از ملاک های مهم کارشناس برای تعیین حقوق زوجه نیازهای زوجه و شان او می باشد.

ماده ۱۱۰۲ قانون مدنی بیان می‌دارد : همین که نکاح به ‌طور صحت واقع شد روابط زوجیت بین طرفین موجود و حقوق و تکالیف زوجین در مقابل همدیگر برقرار می‌شود.

باید توجه داشت برگزاری مراسم عروسی یا برگزار نشدن آن تأثیری در آن ندارد بلکه به محض وقوع عقد نکاح دائم تکلیف مرد در پرداخت نفقه شروع می‌شود بنابراین تا زمانی که رابطه زوجیت میان زن و مرد برقرار است تحت اصول و شرایطی که در ادامه مباحث بیان خواهد شد نفقه به زن تعلق میگیرد و تنها به واسطه جاری شدن طلاق است که نفقه زن قطع خواهد شد.

دو شرط زیر برای وجوب نفقه ضروری است:

1 – دائمی بودن عقد که قانون مدنی در ماده ۱۱۰۶ تصریح دارد: در عقد دایم نفقه زوجه به عهده شوهر است.

2 – تمکین کامل زوجه : در صورتی که زنی  به همسر خود تمکین نکند، عنوان ناشزه بر وی تعلق می گیرد و در نتیجه پرداخت نفقه از عهده شوهر وی ساقط می شود.

نفقه در زمان عقد

سوالی که شاید ذهن بعضی ها را درگیر به خود کند پرداخت نفقه در دوران عقد و قبل از شکل گیری زندگی زناشویی می باشد. در پاسخ به این سوال باید گفت به محض اینکه عقد نکاح منعقد شود زن مستحق نفقه است.  و همچنین در صورتی که زن از مرد تمکین کند و مرد برای آغاز زندگی زناشویی کوتاهی کند ، زن می تواند درخواست نفقه کند. پس در مجموع باید گفت که پرداخت نفقه در دوران عقد بستگی به تمکین زوجه ویا اعلام رسمی او برای آغاز زندگی زناشویی در این دوران را دارد و در غیر این صورت منتفی است.

موارد عدم تعلق نفقه به زن

1 – عدم تمکین زن

2 – ترک بی دلیل منزل توسط زن

3 – عقد موقت (یا همان ازدواج صیغه ای)

4 – طلاق در شرایط نافرمانی زن

5 – فوت مرد و عدم آبستنی زن

انواع تمکین

تمکین به دو صورت می باشد:

  1. تمکین خاص : تمکین خاص یعنی برقراری رابطه خاص جنسی و زناشویی میان زوجین.
  2. در واقع تمکین خاص به معنای اطاعت پذیری زن در مسائل جنسی و رابطه جنسی معقول با همسر خود می باشد.
  3. تمکین عام: تمکین عام بمعنای اطاعت کلی زن از شوهر در انجام امور زندگی مشترک می باشد.

استحقاق نفقه به زن با وجود تمکین نکردن به زوج

بر طبق ماده ۱۱۱۵ قانون مدنی اگر زن بتواند ثابت کند زندگی مشترک او با شوهر ضرر مالی، شرافتی یا بدنی به همراه دارد، دادگاه او را محکوم به تمکین نخواهد کرد که در این صورت تمکین نکردن باعث از بین رفتن نفقه نمی گردد.

محاسبه نفقه زن

در مورد نفقه زن موضوع بسیار مهمی که مطرح می شود این است که نحوه محاسبه آن چگونه می باشد؟ در واقع نفقه زوجه بر اساس چه معیار هایی تعیین می شود؟

زوجین می توانند در مورد نحوه پرداخت نفقه به توافق برسند. چنانچه در این زمینه توافقی صورت نگرفته باشد، میزان آن توسط دادگاه تعیین می شود. در این صورت دادگاه با صدور قرار کارشناسی، تعیین تفقه را به کارشناسی ارجاع می دهد.

در این حالت کارشناس دادگاه باید میزان نفقه زن را محاسبه کرده و به قاضی اعلام کند. نحوه محاسبه میزان نفقه زن توسط کارشناس با توجه به سن زوجه، میزان تحصیلات، شغل و شان خانوادگی او و همچنین به لحاظ مسائل عرفی و غیره تعیین شده و حکم پرداخت آن از سوی دادگاه صادر می شود.

چه چیزهایی شامل نفقه می شود؟

بر طبق ماده ۱۱۰۷ قانون مدنی حقوق زوجه شامل همه نیازهای متعارف و متناسب با وضعیت زن می شود مثل مسکن، پوشاک، غذا، اثاثیه منزل و هزینه های درمان و حتی خادم البته در صورتی که زن عادت به داشتن خادم داشته باشد و یا به واسطه مریضی نیاز به آن داشته باشد. موارد ذکر شده در این ماده حصری نیست و به عنوان مثال ذکر شده است. قاعده کلی این است که حقوق زوجه شامل همه نیازهای متعارف و متناسب با شآن زن است. از ملاک های مهم کارشناس برای تعیین نفقه نیازهای زوجه و شان او می باشد.

آیا می توان در عقد نکاح دائم شرط کرد که به زن نفقه تعلق نمی گیرد؟

در این خصوص بین فقها و حقوقدان ها اختلاف نظر است ولی به نظر می رسد حقوق زوجه مقتضای ذات عقد نکاح دائم نباشد که نتوان خلاف آن شرط کرد به اصطلاح حقوقی نفقه مقتضای اطلاق عقد نکاح دائم به شمار می رود و بدیهی است که زوجین می توانند در ضمن عقد در این خصوص با تراضی و توافق تصمیم گیری کنند.

نفقه خویشان و اقارب

اقارب جمع اقرب و به معنی خویشان است و برابر قانون مدنی در روابط بین اقارب فقط اقارب نسبی در خط عمودی اعم از صعودی یا نزولی ملزم به انفاق یکدیگرند. اقراب نسبی در خط عمودی یا خط مستقیم خویشانی را می‌گویند که بعضی از بعضی دیگر به دنیا آمده‌اند اعم از اینکه واسطه‌ای در قرابت آنها وجود داشته باشد مانند پدربزرگ و مادربزرگ و بالاتر و نوه‌ها یا قرابت بدون واسطه باشد مانند پدرو فرزند یا مادر و فرزند.

نفقه اولاد

نفقه اولاد بر عهده پدر است و پس از فوت پدر یا عدم قدرت او بر انفاق بر عهده پدربزرگ پدری است. در صورت عدم حضور پدر و اجداد پدری یا عدم قدرت آنها در پرداخت نفقه بر عهده مادر است اگر مادر زنده نباشد بر عهده پدربزرگ مادری و مادربزرگ مادری و همچنین مادر بزرگ پدری است که در فرض آخر اگر بیش از یک نفر باشند به طور مساوی نفقه بین آنها تقسیم می‌شود.

نفقه فرزند نامشروع

فرزند نامشروع حق نفقه ندارد. زیرا ممکن است منتسب به پدر نباشد و چون بدون رعایت موازین شرعی و قانونی فرزند متولد گردیده لازمه پرداخت نفقه اثبات نسب است. ملاک در ابن مورد رأی دادگاه است.

نفقه فرزند ناشی از تلقیح مصنوعی

یکی از افراد واجب النفقه‌ای که قانوناً نفقه به او تعلق خواهد گرفت و متعاقباً امکان الزام به پرداخت نفقه در حقش وجود خواهد داشت، فرزندان حاصل از تلقیح مصنوعی است. همچنین فرزندانی که تحت سرپرستی خانواده‌ای قرار می‌گیرند نیز از این حق قانونی بهره‌مند هستند.

نفقه والدین و اجداد

طبق قانون مدنی نفقه پدر و مادر برعهده اولاد و در درجه بعد برعهده اولاد اولاد است، بنابراین نفقه پدر و مادر فقیر در درجه اول بر عهده اولاد است. اگر پدر و مادر فقط یک فرزند داشته باشند، همه نفقه برعهده اوست و اگر چندفرزند داشته باشند به طور مساوی به پدر و مادر نفقه خواهند داد.

یعنی به نسبت برابر باید مخارج زندگی پدر و مادر خود را بپردازند و از این لحاظ تفاوتی بین دختر و پسر نیست. هرگاه شخصی فرزند بلافصل نداشته باشد یا فرزند او توانایی پرداخت نداشته باشد، نفقه او برعهده اولاد اولاد خواهد بود.

تفاوت های نفقه زوجه و نفقه اقارب

  • نفقه زوجه در هر صورت بر عهده مرد است صرف نظر از تمکن و عدم تمکن مالی مرد اما نفقه اقارب در صورتی بر عهده فرد قرار می گیرد که آن شخص متمکن از انفاق باشد.
  • میزان نفقه زوجه با توجه به وضعیت زن تعیین می شود، اما میزان نفقه اقارب به میزانی است که نیاز ها و حوایج مستحق نفقه تامین گردد، البته تا جایی که شخص ملزم به انفاق توانایی و تمکن پرداخت آن را داشته باشد.
  • نفقه زوجه بر نفقه اقارب مقدم است.
  • زوجه می تواند نفقه زمان های گذشته را نیز مطالبه کند یعنی برای مطالبه نفقه معوقه طرح دعوا کند، اما نفقه اقارب فقط نسبت به زمان حاضر و آتی قابل مطالبه است و اقارب نمی توانند نفقه معوقه را مطالبه کنند به عبارت دیگر نفقه اقارب فقط از زمان تاریخ طرح دعوا به بعد قابل مطالبه است.

نفقه زنان شاغل

نفقه به زنان شاغلی که در منزل همسر خود زندگی می کنند نیز تعلق می گیرد. در واقع همواره وظیفه نفقه بر عهده همسر می‌باشد. چرا که اگر زوجه در بیرون از خانه کار می کند و پولی را دریافت می کند تمام و کمال آن پول به خودش تعلق دارد و وظیفه ندارد که حتی یک ریال از آن را برای خانه و زندگی خرج کند.

نفقه زن بعد از طلاق

اگر طلاق رجعی باشد یعنی به درخواست مرد باشد مرد باید در دوران عده نفقه زن را بپردازد اما در طلاق بائن با وجود اینکه زن عده نگه می دارد مرد هیچ تکلیفی به پرداخت نفقه وی ندارد و اگر زن در هنگام طلاق باردار باشد فارغ از نوع طلاق نفقه او تا زمان وضع حمل بر عهده مرد میباشد .

ضمانت اجرای نفقه زوجه

برای الزام شوهر به پرداخت نفقه ، دو ضمانت اجرای مدنی و کیفری وجود دارد.

ضمانت اجرای مدنی

قانون مدنی به زن این حق داده شده تا در صورت خودداری شوهر از نفقه به دادگاه _ دادگاه صالح در دعوای نفقه دادگاه خانواده محل اقامت شوهر است _مراجعه کند که در این صورت دادگاه میزان نفقه را معین و شوهر را به پرداخت آن محکوم می‌کند، ‌در صورت عدم اجرای حکم از جانب شوهر در مرحله بعد دادگاه از اموال شوهر نفقه را پرداخت می کند و اگر امکان دسترسی وجود نداشته باشد یا شوهر اموالی نداشته باشد که نفقه تأمین شود زن حق طلاق دارد.

ضمانت اجرای کیفری

قانون مجازات اسلامی _ تعزیرات و مجازات‌های بازدارنده _مقرر داشته که هر کس با داشتن استطاعت مالی نفقه همسر خود را در صورت تمکین ندهد یا از پرداخت نفقه سایر اشخاص واجب النفقه امتناع نماید دادگاه او را به سه ماه و یک روز تا پنج ماه حبس محکوم می نماید.

نکات حائز اهمیت این است که شمول این ماده ، نفقه زمان گذشته را در برنمی‌گیرد و فقط ناظر بر نفقه زمان آینده است. نکته دیگر تمکین زن به معنای ادای وظایف زوجیت اعم از وظایف زناشویی و خانوادگی که به موجب عرف و قانون مشخص شده است می باشد حال زنی که بدون مانع مشروع از وظایف زوجیه امتناع ورزد در اصطلاح «نشوز» کرده و نشوز زن ، استحقاق زن به نفقه را از بین می‌برد.

مراجع صالح برای مطالبه نفقه

1 –  مطالبه از طریق دادگاه خانواده:

اگر میزان نفقه  بیش از ۲۰ میلیون تومان باشد دادگاه خانواده صالح به رسیدگی می باشد که برای مطالبه آن باید دادخواست مطالبه نفقه ازطریق دفاتر خدمات قضایی ویا توسط وکیل شما داده شود .

2 –  مطالبه از طریق شورای حل اختلاف:

در صورتیکه میزان نفقه کمتر از ۲۰ میلیون تومان باشد دعوای مطالبه نفقه در شورای اختلاف مطرح می شود که دادخواست مطالبه نفقه در این حالت نیز از طریق دفاتر خدمات قضایی ویا توسط وکیل شما داده می شود .

هزینه دادرسی دعوی نفقه

هزینه دادرسی در دعوی حقوقی ۵/۳ درصد بهای خواسته است و اگر با جلب نظر کارشناس باشد حدوداً 400 الی 700هزار تومان هزینه دارد
هزینه دادرسی در دعوی کیفری فقط ۱۰ الی ۳۰ هزار تومان می باشد.

هزینه کارشناسی در دعوی نفقه 

هزینه کارشناسی در طرح دعوی نفقه حقوقی معادل 400 الی 700 هزار تومان می باشد که این مبلغ باید توسط زن (زوجه) پرداخت شود که پس از محکومیت زوج قابل دریافت از مرد می باشد.

مدارک لازم برای طرح دعوی نفقه زن

۱ –  کارت ملی + شناسنامه
۲ –  عقد نامه
۳ – در طرح دعوی کیفری دو شاهد نیاز است.

62104113

مهریه

مهریه چیست؟

به موجب ماده ۱۰۸۲ ق مدنی مهر یا مهریه یکی ازحقوق مالی زن است که به محض ازدواج و جاری شدن صیغه نکاح دائم یا موقت به زن تعلق گرفته و زوجه مالک مهریه میشود و حق هر گونه دخل و تصرف در آن را دارد و هرزمان که بخواهد میتواند آنرا مطالبه کند.

از موارد بسیار مهم که باید به آن توجه داشت آن است که مهریه درهیچ حالتی(به غیر از موارد استثنائی) از بین نمی رود و مورادی ازجمله عدم تمکین زن درمسائل زناشویی، اثبات خیانت زن و برقراری رابطه نامشروع وی با فرد دیگر و حتی بخشش مهریه، از بین برنده حق مهریه ی زن نخواهد بود.

مطالبه مهریه عرفا در مواقعی که زوج به طلاق می‌رسند رخ می‌دهد. با این وجود، زن قبل از طلاق هم می‌تواند مهریه ‌ای که برای او تعیین شده را طلب کند ومرد نمی‌تواند مانع از دریافت این حقوق مالی توسط زن شود . بعد از فوت زن مهریه از طریق وراثت قابل مطالبه می باشد یعنی وراث می توانند به نسبت سهم الارث ادعای مهریه را داشته باشند.

تفاوت مهریه عندالاستطاعه و عندالمطالبه

مهریه عندالمطالبه به مهریه ای گفته می شود که به هنگام عقد نکاح و در قسمتی که مهریه مشخص می شود این موضوع قید گردد که مهریه عند المطالبه می باشد یعنی هر زمان که زن آن را درخواست نمود مرد باید آن را پرداخت نماید و نمی‌تواند به استطاعت خود اشاره ای نماید و موظف به پرداخت آن به همسر خود می باشد.

مهریه عند الاستطاعه به مهریه ای گفته می شود که بر خلاف نوع دیگر مهریه در عقدنکاح پرداخت مهریه مشروط به استطاعت مالی مرد می باشد یعنی اگر مرد از توانایی مالی برخوردار بود و استطاعت لازم در پرداخت مهر را داشت آن را پرداخت می نماید و زن نمی تواند مرد را برای پرداخت تمام مهریه به صورت یک جا تحت فشار قرار دهد.

در مهریه عندالاستطاعه در هیچ فرضی امکان جلب شوهر وجود ندارد. با مطالبه مهریه عندالاستطاعه از دادگاه یا اداره اجرای ثبت امکان ممنوع الخروج کردن شوهر هم میسر نیست. فقط با معرفی مال و استطاعت پرداخت شوهر است که زن می‌تواند برای گرفتن مهریه اقدام کند

مهریه عندالمطالبه جز در مواردی خاص باید پرداخت شود. اما اگر مهریه عندالاستطاعه باشد، زمان پرداخت مهریه، وقتی است که زوج توانایی پرداخت مهریه را داشته باشد، بنابراین پرداخت آن مشروط به توانایی زوج در پرداخت است.

برای مهریه عندالمطالبه ضمانت اجرایی پرداخت مهریه در نظر گرفته شده و زن می‌تواند به ازای عدم پرداخت مهریه توسط مرد برای او حکم جلب بگیرد.اگر مرد توانایی مالی پرداخت مهریه عندالمطالبه را نداشته باشد می‌تواند درخواست اعسار از مهریه را به دادگاه ارائه کند و مهریه را به صورت قسطی بپردازد.

انواع مهریه

تعیین مهریه برای جاری شدن صیغه عقد یا نکاح موقت ضروری است و زوج باید آن را بپردازد؛ اما در نکاح دائم تعیین مبلغ یا مالی به عنوان مهریه اجباری نیست و جاری شدن صیغه عقد حتی بدون تعیین مهریه هم بلااشکال خواهد بود

مهر انواع و اقسام مختلفی دارد که عبارتند از :

مهر المسمی :

عبارت است از میزان مالی که به عنوان مهریه درعقد نکاح ذکر می گردد و مورد توافق زوجین است ویا اینکه تعیین آن به عهده شخص ثالثی گذارده شده است.

تعیین میزان مهر مطابق ماده ۱۰۸۰ قانون مدنی منوط به تراضی طرفین است و محدودیتی در این خصوص در قانون پیش‌بینی نشده‌است؛ و طبق ماده ۱۰۷۹ قانون مدنی، مهر باید بین طرفین تا حدی که رفع جهالت آن‌ها بشود، معلوم باشد (ماده ۱۰۷۹ قانون مدنی).

اگر در تعیین مهریه (سکه) مقرر شود وتعداد سکه بیشتر از ۱۱۰ عدد باشد و مرد توان پرداخت یکجای مهریه را نداشته باشد مرد تا ۱۱۰ سکه، مجبور به پرداخت می شود و برای اثبات این که زوج توان پرداخت ۱۱۰ عدد سکه را ندارد باید دادخواست اعسار مطرح کند. مهم این است که برای عدم پرداخت بیشتر از ۱۱۰ سکه نیاز به اثبات اعسار و عدم پرداخت ندارد بلکه زن باید اثبات کند که مرد توان مالی دارد و پرداخت نمیکند ، البته باید این نکته را در نظر گرفت که بیشتر از ۱۱۰ سکه عند الاستطاعه محسوب می شود هرچند که در عقدنامه عندالمطالبه قید شده باشد.

مهرالمثل :

هرگاه درهنگام عقدنکاح مهریه ای برای دختر مشخص نگردد و یا اینکه مهریه به نحوی تعیین گردیده که مطابق قانون نباشد و قبل از تعیین مهرو تراضی برآن نزدیکی بین زوجین به وقوع بپیوندد در این حالت بر اساس عرف و عادت محل و وضعیت خاص زوجه مهریه تعیین می‌گردد که به این نوع مهریه مهرالمثل می‌گویند.

همچنین است درصورتی که مهر المسمی مجهول باشد یا مالیت نداشته باشد یا اینکه مال، ملک و… که برای مهریه زن در نظر گرفته شده متعلق به زوجه نباشد، مهرالمثل به زن تعلق می‌گیرد

برای محاسبه مهرالمثل طبق ماده ۱۰۹۱ شان زن و وضعیت خانوادگی او بررسی می‌شود و میزان مهرالمثلی که باید پرداخت شود تعیین خواهد شد.

مهرالمتعه :

هرگاه در نکاح دائم مهریه ذکر نشده باشد و یا شرط عدم مهریه شود، زوج به زوجه مطلقه خود که با او نزدیکی نکرده ‌است مهریه ‌ای پرداخت می‌کند که این مهریه را مهرالمتعه گویند. در این جا مهریه زن مطابق با شرایط مادی مرد تعیین خواهد شد نه شرایط و شان زن و این مورد یکی از تفاوت های بین مهر المتعه و مهر المثل می باشد.

خصوصیات وشرایط مهریه

در تعیین مهریه اگر نکات ذیل رعایت نگردد، مهریه صحیح نبوده و باطل میگردد.اما در صحت اصل عقد نکاح تاثیری ندراد .

1 – مهریه باید ارزش مالی داشته باشد ماندد طلا و ملک ، فلذا اگر مهریه ارزش مالی نداشته باشد باطل است.

2 – زوج مالی را میتواند مهریه قراردهد که قابل تملک ودسترسی باشد و خود او مالک آن باشد، فلذا اموال عمومی و دولتی نمی توانند به عنوان مهریه قراربگیرند.

3 – مهریه باید مشروع و قانونی باشد و هرآنچه که در قانون و شرع نقل و انتقال آن ممنوع شده باشد نمی تواند مورد معامله قرار بگیرد مانند مشروبات الکلی.

4 – مهریه باید معین و مشخص باشد واگر مهریه به طور مثال یکی از دو ملک مقرر شود و معلوم نباشد کدام یک از دو ملک ،مهریه باطل می باشد.

5 – لازم نیست که مهریه عین معین باشد، بلکه انجام عمل یا حرفه آموزی یا تدریس هم می تواند مهریه باشد مثل آموزش رایانه یا آموزش قرآن یا زبان انگلیسی به زوجه می تواند، به عنوان مهریه تعیین نمود.

تکلیف مهریه از حیث متقاضی طلاق

مهریه در طلاق از طرف مرد

هرگاه مرد دادخواست طلاق را تقدیم دادگاه نماید باید کل مهریه زوجه را پرداخت کند.

 

مهریه در طلاق خلع (به درخواست زن)

طلاق خلع یا همان طلاق به درخواست زن، طلاقی است که در ماده ۱۱۴۶ قانون مدنی در رابطه با آن آمده است و در آن، زن به دلیل دارا بودن کراهت از شوهر خود درقبال مالی که به شوهر می دهد طلاق بگیرد و این مال در اغلب موارد مقداری از مهریه زن می باشد که زوجه آن را بذل می نماید.

این طلاق از نوع طلاق بائن بوده (بائن یعنی طلاق در دوران عده غیر قابل رجوع از طرف شوهر باشد) وهمانطورکه گفته شد زوجه باید در قبال مالی که به شوهر می دهد طلاق بگیرد و این مال در اغلب موارد مقداری از مهریه زن می باشد که زوجه آن را بذل می نماید.

مهریه در طلاق توافقی

مهریه در طلاق توافقی شرایط خاصی ندارد و با توجه به توافق زوجین معین می‌شود. در طلاق توافقی زوجه تمام ویاقسمتی از مهریه را میتواند ببخشد وهمچنین می‌تواند تمام آن را دریافت نماید.( هرچند که با توجه به اینکه نوع طلاق خلع می باشد زوجه باید مقداری از مهریه خود را بذل نماید.)

مهریه دختر باکره

هرگاه زوجه باکره باشد و قبل از رابطه زناشویی درخواست طلاق مطرح شود،مرد موظف است نصف یا ۵۰% مهریه تعیین شده زن را به او بپردازد.

مهریه در عقد موقت

مشخص بودن مهریه در عقد موقت جزو ارکان اصلی آن می باشد و در صورتی که میزان مهریه مشخص نباشد و یا شرط عدم مهریه درج شده باشد عقد باطل است (برخلاف نکاح دائم که مشخص بودن میزان مهریه برای صحت آن شرط نیست).

عدم تعلق مهریه به زن

همان طور که بالاتر بیان شد، اگر مردی زن باکره خودرا طلاق بدهد، باید نصف مهریه اورا در زمان طلاق بپردازد ، اما در قانون مواردی بیان شده است که مهریه به زن به کلی تعلق نمیگیرد.

  1. براساس ماده 1089 قانون مدنی

هرگاه عقد نکا ح بین زوجین به دلایلی باطل بوده و رابطه زناشویی میان آنها برقرار نشده باشد. در چنین شرایطی زن حق درخواست مهریه را از مرد ندارد و مرد میتواند مهریه را به زن نپردازد.

  1. مطابق ماده 1011 قانون مدنی

هرگاه نکاح میان زوجین به دلیلی فسخ شود و رابطه زناشویی میان آنها برقرار نشده باشد. درچنین شرایطی نیز به مانند ابطال نکاح زن حق درخواست مهریه ندارد و مرد میتواند مهریه را به زن نپردازد. البته عدم تعلق مهریه به زن به دلیل فسخ نکاح، یک استثناء دارد و آن این است که : اگر فسخ نکاح به دلیل ” عَنَن ” بودن مرد یا ناتوانی از انجام رابطه زناشویی باشد،زن میتواند نکاح را فسخ کرده وهمچنین نصف مهریه به او تعلق میگیرد.

  1. فوت زن قبل ازبرقراری رابطه زناشویی و تعیین شدن مهریه

باتوجه به آنکه زوجین می توانند پس از عقد ازدواج در مورد مهریه به توافق برسند ‌ولیکن اگر در این‌حین قبل از تعیین مهر زن فوت کند و بین زن و مرد در رابطه زناشویی واقع نشده باشد، دراین صورت زن مستحق دریافت مهریه نیست و مرد از پرداخت مهریه معاف میشود. اما اگر رابطه زناشویی شکل گرفته باشد ، زن استحقاق این را دارد که مهر المثل دریافت کند.

 حق حبس مهریه

براساس ماده ۱۰۸۵ قانون مدنی دختر این امکان را دارد که تا زمانی که مهریه او داده نشده است ،  از هر دو تمکین عام و خاص  جلوگیری ورزد و همسر او نمی تواند او را مجبور به تمکین نماید. باید توجه داشت حق حبس زمانی کاربرد دارد که مهریه زوجه عندالمطالبه باشد.

 آیا پس از بخشش مهریه می توان از آن رجوع کرد ؟

عده زیادی از زنان هستند که مهریه شان را در زمان زندگی به شوهرانشان به هر دلیلی بخشیده اند اما بعد از گذشت مدتی از بخشیدن مهریه با بروز مشکلاتی مانند طلاق پشیمان می شوند و می خواهند راهی وجود داشته باشد تا آن ها بتوانند به مهریه بخشیده شده رجوع کنند . حال این سوال مطرح می شود برای آن ها که آیا راهی برای زنانی که از بخشیدن مهریه شان و پشیمان شده اند وجود دارد که به آن چه که بخشیده اند رجوع کنند ؟

باید بگوییم که بخشیدن مهریه گرچه در نظر عرف جامعه مشخص است، اما از لحاظ حقوقی ممکن است به اشکال گوناگونی رخ دهد که در بعضی موراد میتوان ازبخشیدن رجوع کرد و در بعضی موارد نمیتوان رجوع کرد. برای فهمیدن آن باید به انواع و اشکال گوناگون بخشش مهریه آشنا شویم :

– هبه مهریه :

هبه به معنای بخشیدن و هدیه دادن است. در این حالت خانم به دفتر اسناد مراجعه می‌کند و سند هبه مهریه را با اختیار خود امضا می‌کند. وقتی شخصی مالی را با اختیار خود به دیگری ببخشد می‌تواند از بخشش آن صرفه نظر کند.پس هبه مهریه قابل رجوع است مگر در مواردی که در ادامه بررسی می‌کنیم.

– بذل مهریه:

این عبارت گرچه در مورد هبه مهریه نیز به کار می‌رود، اما به طور خاص در مورد طلاق توافقی کاربرد دارد. طلاق توافقی از لحاظ شرعی در قالب طلاق خلع یا مبارات صورت می‌گیرد. در این نوع طلاق، زن مهریه یا مالی را به مرد می‌بخشد تا در مقابل مرد او را طلاق دهد. به این تملیک کردن اگر مهریه باشد، در اصطلاح  بذل مهریه گفته می‌شود. در مورد حق رجوع در بذل مهریه باید دانست که تا پایان عده، زن حق رجوع به مهریه و مالی که بذل کرده را خواهد داشت. اما با رجوع او به مهریه، مرد هم حق رجوع به زن و برقراری رابطه زوجیت را خواهد داشت. به عبارت دیگر طلاق‌های خلع و مبارات که طلاقی بائن هستند، در صورت رجوع زن به مهریه تبدیل به طلاق رجعی می‌شوند.

– ابراء مهریه:

ابراء به حالتی گفته می‌شود که خانم بدون نیاز به همراهی یا رضایت آقا به دفتر ثبت اسناد مراجعه می‌کند و سند ابراء مهریه را تنظیم و امضا می‌کند. در این حالت دیگر دینی نسبت به پرداخت مهریه بر گردن آقا نیست و امکان رجوع ندارد.

– اقراربه وصول مهریه :

در این نوع از بخشش، زن با حضور در دفترخانه اسناد رسمی و یا در نزد دادگاه و قاضی اقرار می‌کند که تمام یا مقداری از مهریه مشخص شده در عقدنامه را گرفته است و نسبت به آن ادعایی نخواهد داشت. این اقرار گاه واقعی و گاه صوری است. بر اساس ماده ۷۰ قانون ثبت، اگر زن بتواند ثابت کند که اقرارش فاسد بوده و در واقع چیزی از مرد نگرفته است، این دعوا مسموع بوده و زن می‌تواند با اثبات آن مهریه‌اش را مجددا مطالبه کند. البته باید دانست اثبات صوری بودن اقرار، امری بسیار دشوار خواهد بود.

مهریه زن بعد از فوت شوهر

مهریه یک بدهی و دین رسمی است و برخلاف تصور بعضی از افراد نه تنها با فوت شوهر از بین نمی رود بلکه حتی بین چندین دین فرد متوفی، مهریه همسر اواز ترکه ابتدا پرداخت شده وسپس با آنچه که ازمابقی ترکه موجود می باشد، بقیه ی دیون او پرداخت میگردد.

مفهوم حال یا مدت دار بودن مهریه

مهریه میتواند حال و یا مدت دار باشد. اگر مهریه حال باشد زوجه میتواند آنرا بلافاصله پس ازعقد مطالبه کند، همچنین میتواند تا وصول آن از تمکین نیز خودداری نماید و این خودداری از موارد نشوز زن محسوب نشده و او مستحق نفقه می باشد منتهی مراتب در نقطه مقابل اگرمهریه مدت دار باشد زن حق حبس نداشته و باتمکین از مرد می تواند از او نفقه دریافت کند.

شرایط مطالبه مهریه:

در صورتی زن می‌تواند مهریه‌اش را دریافت کند که آن را نبخشیده باشد

اگر زن یک بار مهریه‌اش را از مرد دریافت کرده باشد مجدداً نمی‌تواند درخواست دریافت مهریه را مطرح کند

زن پس از جاری شدن صیغه عقد دائم یا موقت می‌تواند درخواست دریافت مهریه دهد

اگر زوجه فوت کرده باشد تنها در صورتی امکان دریافت مهریه وجود دارد که زن مهریه‌اش را در زمان حیاتش به همسرش نبخشیده باشد.

اگر زن مهریه خودش را در زمان حیات دریافت نکرده باشد وراث او می‌توانند مهریه را پس از فوتش از همسرش دریافت کند

قبل از بخشنامه جدید، نحوه گرفتن مهریه به دو طریق بود 1 – از طریق دادگاه خانواده 2 – ازطریق اداره اجرای ثبت  اما طبق بخشنامه جدید زوجین نمی‌توانند مستقیم به دادگاه مراجعه کنند و ابتدا باید از طریق اجرای ثبت اقدام شود. به این صورت که زوجین به دفترخانه ‌ای که ازدواجشان در آنجا ثبت شده مراجعه و درخواست اجرائیه می‌کنند. اجرائیه صادر می‌شود و به آدرس طرف مقابل فرستاده می‌شود و به او ۱۰ روز مهلت داده می‌شود که مهریه را پرداخت کند که غالباً زوج در این مهلت مهریه را پرداخت نمی‌کند.
بعد از اینکه مهلت سپری شد و زوج مهریه را پرداخت نکرد زوجه با مدارک به اجرای ثبت مراجعه می‌کند و درخواست تشکیل پرونده اجرایی می‌دهد. سپس از دارایی‌های زوج استعلام گرفته می‌شود تا مشخص شود دارایی دارد یا خیر. که در صورت داشتن دارایی دستور توقیف آن صادر می‌شود. وقتی این مراحل در اجرای ثبت تمام شد اگر دارایی زوج کفایت مهریه را نکرد راهنمایی می‌شوند که به دادگاه خانواده مراجعه کنند و از طریق آن حکم بگیرند زیرا اجرای ثبت مجاز به صدور حکم جلب نیست و به این ترتیب باید مابقی مطالبات را از دادگاه خانواده درخواست کرد. باید اینرا دانست که اگر مهریه عندالمطالبه باشد، زن پس از اجرا گذاشتن مهریه می‌تواند مرد را ممنوع از خروج کند.

آن چه که در بحث توقیف اموال مرد مورد بحث و مدنظراست ، آن است که ممکن است مرد قبل از آن که زن درخواست توقیف دهد به جهت فرار از پرداخت مهریه، اموال خود را به صورت معامله صوری به دیگری انتقال دهد و حال زمانی که بیم این موضوع باشد زن می تواند مطابق ماده ۱۰۸ قانون آیین دادرسی مدنی از دادگاه درخواست تامین خواسته نماید یعنی اموال مرد را حتی قبل از تقدیم دادخواست مهریه و یا ضمن دادخواست و تا وقتی حکم اصلی صادر نگشته است توقیف نماید

سقف مطالبه مهریه چقدر است ؟

باتوجه به ماده 22 حمایت از خانواده ، چنانچه مهریه زن بیش از 110 سکه باشد،پرداخت آن مشروط بر توانایی مالی مرد می باشد.طبق این قانون میزان مهریه ی متعارف برای زن 110 سکه بهارآزادی است و مرد موظف به پرداخت آن است و وصول آن مشمول مقررات ماده 2 قانون اجرای محکومیت‌های مالی می باشد. چنانچه میزان مهریه سقف مذکور را ردکند،دادگاه تمکن مالی مرد را برسی می کند و تصميم مي‌گيرد كه فرد زنداني شود يا خير،یعنی فقط ملائت زوج ملاک پرداخت است. با اين حال تمام كساني كه تمكن مالي پرداخت 110 سكه را نداشته باشند، به زندان مي‌روند.

درخواست اعسار و مستثنائات دین

برای قسط بندی مهریه لازم است که مرد مدارک اعسار یا عدم توانایی پرداخت مالی برای پرداخت مهریه را به دادگاه ارائه کند. در صورتی که مدارک ارائه شده توسط مرد نشان دهنده این باشد که او به صورت موقتی به اموالش دسترسی ندارد یا اینکه پرداخت مهریه از میزان توان اقتصادی او بیشتر است، دادگاه مدارک ارائه شده را بررسی کرده و امکان تقسیط بدهی مهریه را صادر می‌کند.  برای پرداخت مهریه توسط مرد نمی‌توانید مستثنیات دین را به عنوان اموال و دارایی‌های مرد توقیف کنید

در ماده ۲۴ قانون نحوه محکومیت های مالی در خصوص اموال و مواردی که جز مستثنیات دین است ، صحبت کرده است که شامل :

– خانه ای که برای سکونت عرفا و شرعا در شان و منزلت محکوم علیه در شرایط اعسارباشد

وسایل خانه برای رفع ضروریات زندگی محکوم علیه متناسب و خارج و بالاتر از شان او نباشد  –

کتاب و ابزار علمی برای اشخاصی که اهل دانش هستند متناسب با شان و منزلت آن ها  –

وسال و ابزاری که برای کسبه و کشاورزان برای امرار معاش آن ها ضروری است –

– موبایل همراه مورد احتیاج مدیون

 

چند نکته در رابطه با درخواست اعسار:

–نکته اول : اینکه اگر زن پس از مرگ شوهرش مجدداً ازدواج کند بعد از ازدواج دوم نیز میتواند مهریه خود را از اموال همسر اول خود مطالبه کند.

– نکته دوم : در صورت عسر و حرج مالی، مرد می‌تواند به دفعات درخواست تقلیل اقساط مهریه را بدهد.
– نکته سوم : زوجه می تواند یارانه مرد را به عنوان مهریه توقیف نماید.

–نکته چهارم: در صورت تقسیط مهریه و اعمال حق حبس از طرف زن، تا پرداخت کامل مهریه حق حبس زن از بین نمی رود هر چند که سالیان درازی زمان ببرد.
–نکته پنجم: مهریه و نفقه بخشیده شده دیگر قابل مطالبه از طرف زوجه نمی‌باشد.

محاسبه مهریه به نرخ روز

مهریه مانند هر طلب دیگر و موضوع هر تعهد پولی و مالی در صورتیکه مالی غیر از پول و وجه نقد باشد، آن مال عینا قابل مطالبه است مثل تعهد به پرداخت سکه یا طلا یا ملک.در صورتیکه موضوع مهریه وجه نقد باشد با توجه به اینکه در گذر زمان پول نقد ارزش خود را از دست میدهد زوجه میتواند تقاضای قیمت گذاری یا تقویم ان به نرخ روز را بنماید.

fa55c8bad0e242eb7986dc1135b50adb_XL-300x172

دعوای الزام به تمکین زوجه

یکی از پرونده های شایع حقوقی در دادگاه خانواده موضوع الزام به تمکین از طرف زوجه می باشد می باشد. زمانی که صیغه عقد نکاح میان زن و مردی جاری شد ، هریک از آنها موظف به انجام پاره ای از تکالیف قانونی و شرعی در روابط متقابل میان خود می باشند که یکی از مهم ترین وظایف متقابل میان زوجین ، تمکین زن از شوهر می باشد که در مقابل آن ، به زن نفقه تعلق می گیرد ؛ اما گاهی بنا به دلایلی که ممکن است موجه باشند یا غیر موجه ، زن از تمکین در برابر شوهر خودداری می کند که در این صورت ، مرد می تواند در دادگاه علیه زن دعوای عدم تمکین یا دعوای الزام به تمکین اقامه کند و بسته به اینکه دلایل مرد برای این دعوا موجه یا غیر موجه باشد ، دعوای الزام به تمکین به نتیجه می رسد و در غیر این صورت ، دعوای الزام به تمکین زن از طرف شوهر رد خواهد شد

معنای الزام به تمکین

چنانچه شخصی بدون داشتن دلایل موجه، از تمکین در برابر دیگری امتناع کند، باید به صورت قانونی ملزم نمود که به وظایف زناشویی خود عمل نماید. الزام به تمکین تنها از جانب حکم دادگاه قابل اجراست و خود زوجین حق ندارند با توسل به زور همسر خود را ملزم به تمکین از خود نمایند. حتی با وجود صدور حکم دادگاه نیز، نمی توان شخص را مجبور به تمکین نمود. البته عدم اطاعت از حکم دادگاه عواقبی(از جمله لغو دریافت حق و حقوق وی از جانب همسر) را به دنبال خواهد داشت. در واقع اگر زوجه رای دادگاه را اجرا نکند ناشزه محسوب می شود. خوب است ابتدائا بدانید که دعوای مذکور به دو طریق قابل طرح و دارای محمل میباشد. در رویه عملی نیز مشاهده میناییم که دعوای الزام به تمکین زوجه در دو هنگام تقدیم محکمه میشود.

۱) طرح و اقامه این دعوا هنگامی صورت میپذیرد که زوجه پیش تر دادخواست مطالبه نفقه طرح و تقدیم نموده است. سپس زوج در مقام دفاع از خویش برآمده و مدعی این امر میباشد که زوجه به دلیل عدم تمکین، مستحق دریافت نفقه نمیباشد.

۲) بدوا و بدون اینکه زوجه دعوایی مانند مطالبه نفقه طرح نماید، به این دلیل که زوجه منزل مشترک را ترک نموده و تمکین نمی نماید، زوج نسبت به تنظیم دادخواست الزام به تمکین زوجه اقدام مینماید.

تمکین عام

زن می بایستی در منزلی که شوهر انتخاب می کند و البته متناسب با شان زوجه باشد سکونت نماید و در واقع مرد به زن دسترسی داشته باشد مگر اینکه انتخاب مسکن با زوجه باشد یعنی در عقد نکاح شرط شده باشد ولی در عین حال بایستی پس از انتخاب مسکن تمکین عام از شوهر داشته باشد تا ناشزه محسوب نشود.
پذیرفتن ریاست مرد در خانواده (ماده ۱۱۰۵ قانون مدنی) و همچنین حق سکونت زوجه نیز تمکین عام زن از شوهر محسوب می شود.

ماده ۱۱۰۵ قانون مدنی ) در روابط زوجین ریاست خانواده از خصائص شوهر است.

ماده ۱۱۱۴ قانون مدنی ) زن باید در منزلی که شوهر تعیین می کند سکنی نماید مگر آنکه اختیار تعیین منزل به زن داده شده باشد.

تمکین خاص

برقراری رابطه خاص جنسی و زناشویی متعارف است. و ناظر به اطاعت پذیری زن از مرد در مسائل جنسی به طور متعارف است. که در واقع تمکین جنسی است.

نشوز زن

زن ناشزه، زنی است که از تمکین عام یا تمکین خاص و یا هر دو نوع تمکین در برابر شوهر خودداری می نماید. همچنین شرایط نفقه و مهریه زن ناشزه، به این صورت است که به زن ناشزه نفقه تعلق نمی گیرد، اما مهریه تعلق می گیرد.

موارد موجه عدم تمکین زوجه (زن)

درموارد زیر زن مجاز به عدم تمکین مرد می‌باشد

1 – انتخاب محل زندگی توسط زوجه

طبق ماده 1114 قانون مدنی اگر حق سکونت به زن داده شده باشد زن می‌تواند از زندگی کردن با شوهر در منزلی که مرد تعیین می‌کند خودداری کند. اما این باعث نمی‌شود که زن در مسائل زناشویی از همسر خود تمکین نکند.

2 – مبتلا شدن مرد به امراض مقاربتی و جنسی مجوز عدم تمکین زن

طبق ماده 1127 قانون مدنی اگر شوهر پس از عقد به یکی از امراض مقاربتی و جنسی بیمار گردد زن این حق را دارد که از نزدیکی با وی خودداری کند. توجه داشته باشید که این عدم نزدیکی مانع از حق نفقه برای زن نخواهد بود. بنابراین زن تا جایی که از سرایت این بیماری در امان بماند می‌تواند از نزدیکی خودداری کند.

3 – بیماری زن مجوز عدم تمکین زن

در صورتی که زن بیمار باشد هم می‌تواند تمکین نکند. البته در قانون بعضی از بیماری‌ها برای زن نام برده شده که زن در صورت داشتن این بیماری‌ها مجوزی قانونی و مشروع برای عدم تمکین خاص دارد.

نکته: در صورت عادت ماهیانه هم زن می‌تواند از تمکین خودداری کند.

4 – داشتن ضرر مالی و جانی

طبق ماده 1115 قانون مدنی در صورتی که زندگی در منزل مشترک با مرد برای زن خوف جانی و مالی یا شرافتی داشته باشد زن می‌تواند مسکن دیگری تهیه کرده و به آن جا رود. هنگامی که این ضرر برای دادگاه هم اثبات شود، دادگاه حکم بازگشت زن به خانه مرد را نخواهد داد. البته توجه داشته باشید که در این صورت هم زن همچنان دارای حق نفقه می‌باشد.

5 – حق حبس

بر طبق ماده ۱۰۸۵ قانون مدنی زوجه می تواند تا وقتی که کل مهریه به او پرداخت نشده است از تمکین شوهر خودداری کند. بنابراین اگر شوهر دادخواست الزام به تمکین به طرفیت همسر تقدیم دادگاه کند و زوجه در مقام دفاع به حق حبس استناد نماید دعوی زوج تا پایان پرداخت مهریه از سوی دادگاه رد می شود.

نکته: حتی اگر دادخواست تقسیط مهریه از سوی زوج به دادگاه داده شود مهریه نیز تقسیط شود حق حبس زوجه تا پایان پرداخت کل مهریه باقی است.

نکته: عده ای از قضات معتقدند که اگر مهریه عندالاستطاعه باشد حق حبس زوجه زائل میگردد.

6 – عدم تهیه منزل مناسب شان برای زوجه

زوج منزل مورد نیاز برای آغاز یا ادامه زندگی مشترک را مهیا نکرده است و یا وسایل مورد نیاز برای زندگی مشترک را تهیه نکرده است. در این گونه موارد در اصل خود زوج نیز تمایل به تمکین زن ندارد و تنها برای به دست آوردن مزایای آن به عبارتی تله تمکین را به پا می کند. البته باید توجه داشت دادخواست تمکین لازمه تهیه مسکن و وسایل متناسب با شان زن می باشد.

منزلی که مرد به زن جهت تمکین معرفی می کند باید مستقل و دارای تمام اثاث منزل و همچنین باید شامل اتاق مستقل ، حمام و سرویس بهداشتی و آشپزخانه مستقل باشد. اگر غیر از این مورد باشد زن می تواند آن را نپذیرد. مرد نمی تواند همسر خود را در خانه ای که با پدر و مادر و خانواده اش مشترک است سکونت دهد.

7 – درخواست عدم واقع توسط زوج

در صورتی که زن بتواند اثبات نماید که شوهرش صوری درخواست تمکین داده و در عمل تمایلی به ادامه زندگی و همسر ندارد، می تواند یکی از دلایل رد دادخواست الزام به تمکین باشد.

8 – نپرداختن نفقه زن

نپرداختن نفقه زن هم می تواند یکی از دلایل موجه عدم تمکین به شمار رود.

آثار عدم تمکین زوجه چیست؟

پس از صدور رأی الزام به تمکین زوجه توسط دادگاه خانواده این حکم به زوجه اعلام می شود که وی موظف به تمکین از شوهر می باشد در صورتی که زن داوطلبانه و به اختیار حکم دادگاه را اجرا نماید در واقع اختلاف و دعوای تمکین پایان یافته است. در صورت عدم اجرای حکم توسط زوجه دادگاه خانواده زوجه را مجبور به تمکین نخواهد کرد و عدم اجرای حکم تنها آثار حقوقی خاصی را به دنبال خواهد داشت که در ذیل بیان می شود:

۱.عدم استحقاق نفقه:

در صورت عدم تمکین زن و اثبات آن در دادگاه ، زن دیگر حقی به دریافت نفقه نخواهد داشت.

۲.اجازه ازدواج مجدد مرد:

با صدور حکم قطعی الزام به تمکین و عدم اجرای حکم یعنی عدم تمکین زن ، دادگاه خانواده در صورت درخواست مرد اجازه ازدواج مجدد او را صادر می نماید.

۳.عدم استحقاق و تعلق نصف دارایی شوهر به زن:

در صورتی که در ضمن عقد نکاح شوهر شرط تنصیف دارایی را امضا کرده باشد در صورت اثبات عدم تمکین و ناسازگاری زن در زندگی مشترک و در نتیجه طلاق دادن او شرط تنصیف دارایی در این مورد به واسطه اثبات عدم تمکین اجرا نخواهد شد.

الزام به تمکین در دوران عقد

چنانچه زوج در دوران نامزدی درخواست الزام به تمکین زوجه نماید، زوجه باکره می تواند از حقی که قانون به وی قائل شده (حق حبس) استفاده نماید. بدین صورت که تا زمانی که زوج مهریه وی را نپرداخته باشد، از شوهرش تمکین نخواهد کرد. تحت چنین شرایط زوج باید درخواست خود را رد نماید اگر دادخواست تقسیط مهریه از سوی زوج به دادگاه داده شود و مهریه نیز تقسیط شود، حق حبس زوجه تا پایان پرداخت کل مهریه پابرجاست. برخی از قضات معتقدند که اگر مهریه زوجه عندالاستطاعه باشد، وی حق حبس نخواهد داشت.

مدارک لازم برای طرح دعوای الزام به تمکین

  • سند ازدواج
  • شناسنامه و کارت ملی زوج
  • اجاره نامه یا سند مالکیت منزل
  • اظهارنامه مبنی بر دعوت رسمی از زوجه به زندگی مشترک
  • استشهادنامه مبنی بر ترک منزل مشترک

مراحل دادخواست الزام به تمکین

  • ثبت دادخواست الزام به تمکین در دفاتر خدمات الکترونیک قضائی توسط زوج یا وکیل وی
  • فرستادن اظهارنامه لزوم تمکین و بازگشت، به زن
  • تقدیم دادخواست به دادگاه خانواده
  • برگزاری دادگاه خانواده در محل اقامت زوجه
  • شنیدن اظهارات طرفین در دادگاه و دعوت زوجین به اصلاح
  • اثبات مقدمات و ملزومات تمکین زن از جمله تهیه مسکن و نیازهای خانه و خانواده
  • ابلاغ رای تمکین در صورت خودداری و یا امتناع زوجه
  • ارائه فرصت 20 روزه به زوجین جهت اعتراض و تجدید نظر خواهی از طریق ثبت در دفاتر خدمات الکترونیک قضائی
  • صدور حکم قطعی به نفع شوهر
  • درخواست صدور اجرائیه حکم الزام به تمکین توسط مرد

دادگاه صالح به رسیدگی به دعوای مذکور

دادگاه صالح دعوای الزام به تمکین ، دادگاه خانواده محل اقامت زوجه ( زن ) است. البته لازم به ذکر است که در حال حاضر مرد برای اقامه دعوای الزام به تمکین در دادگاه خانواده باید از طریق یکی از دفاتر خدمات الکترونیک قضایی نسبت به ثبت دادخواست الزام به تمکین اقدام نماید.

643440_957

حضانت فرزند و شرایط آن

حضانت به چه معناست؟حضانت از ریشه حضن و به معنای بغل کردن می باشد،واژه حضانت در عرف نیز به معنای نگهداری و سرپرستی می باشد. اما در اصطلاح حقوقی به معنای نگهداری و حمایت جسمی و روحی از کودک می باشد.حضانت کودک توسط والدین هم حق و هم تکلیف والدین می باشد  به این معنا که علاوه براینکه هریک از والدین حق دارند حضانت فرزند خود را برعهده بگیرند توسط قانونگذار به نگهداری کودک تکلیف شده اند و نمی توانند از زیر بار این تکلیف شامه خالی کنند.این مهم در ماده 1168 قانون مدنی مورد توجه قرار گرفته است براساس این ماده: نگاه‌داری اطفال هم حق و هم تکلیف ابوین است.

وظیفه حضانت فرزند در خانواده

تا زمانی که پدر و مادر با یکدیگر زندگی می کنند حضانت فرزند با هر دوی آن ها است.

وضعیت حظانت پس از طلاق پدر و مادر

در صورتی که پدر و مادر جدا از یگدیگر زندگی کنند، مطابق ماده ۱۱۶۹ قانون مدنی:

برای حضانت چنین فرزندانی، مادر تا هفت سالگی اولویت دارد و پس از آن این اولویت با پدر است، مگر آنکه مصلحت فرزند به گونه ای دیگر اقتضا کند. اما در این جا باید سه نکته مهم اشاره کرد :

نکته اول : تبصره این قانون می گوید بعد از ۷ سالگی در صورت بروز اختلاف، حضانت فرزند با رعایت مصلحت وی به تشخیص دادگاه است.

نکته دوم: اگر برای یکی از والدین مشکلی پیش آید، از قبیل عدم صلاحیت در نگهداری از فرزند و یا اینکه یکی از والدین به نحوه نگهداری فرزند توسط طرف دیگر اعتراض کند، باز هم امکان تغییر صاحب حضانت خواهد بود حتی در مدتی که اولویت با آن پدر یا مادر باشد.

سن حضانت فرزند

فرزند در صورتی به حضانت والدین در می آید که به بلوغ نرسیده باشد وگرنه در خصوص فرزندی که به سن بلوغ رسیده است مسئله حضانت مطرح نمی شود. بلوغ در دختران 9 سال قمری و پسران 15 سال قمری می باشد.

با رسیدن فرزند به سن بلوغ ، دادگاه خود را فارغ از رسیدگی در خصوص حضانت دانسته و این خود فرزندان هستند که انتخاب می کنند نزد کدام یک از والدین زندگی کنند. اما در هر صورت تامین مخارج زندگی با پدر خواهد بود.

تفاوت بین حضانت و ولایت

در پرداختن به موضوع حضانت باید از تداخل این موضوع حقوقی با مبحث ولایت جلوگیری کرد. ولایت یک حق و تکلیف قهری (غیر قابل سلب) است که بر عهده پدر و جد پدری (پدر بزرگ) کودک است و بیشتر شامل امور مالی و اداره اموال کودک است در صورتی که حضانت همان طور که پیشتر گفته شد مربوط به نگهداری و تربیت کودک است. نکته دیگر این است که با وجود این که که منطبق بر ماده ۱۱۶۸ قانون مدنی حضانت بر عهده پدر و مادر کودک است، ولایت که صرفا متعلق به پدر و جد پدری است. در واقع، ولی کودک اداره امور حقوقی و قانونی و مادی کودک را بر عهده دارد درحالیکه حضانت حق نگهداری و مراقبت از کودک است.

به طور مثال کودک ۵ ساله ای را فرض کنید ، خب طبیعتاً با توجه به توضیحاتی که در ابتدای این مقاله گفته شد حضانت این کودک ۵ ساله با مادر است اما اگر همین کودک بخواهد حساب بانکی اش را خالی کند یا معامله ملکی انجام دهد بحث ولایت به میان می آید و همه این کارها را باید با اذن ولی قهری(پدر و یا جد پدری)انجام دهد .

قیومیت چیست؟

قیم کسی است امور مالی را بر عهده دارد و قیومیت به معنای قیم و سرپرستی است. در مورد مسائل مالی تصمیم گیری می‌کند. اگر پدری که فوت می‌کند ارث فراوانی داشته باشد در مورد صلاحیت امور مالی اختلافاتی پیش می‌ آید. قانون در چنین مواقعی برای قیم شرایطی را در نظر گرفته است:

  • در صورتی که طفل صغیر مسلمان باشد قیم او نیز باید مسلمان باشد.
  • قیم باید آگاه، بصیر، عاقل و بالغ باشد.
  • شایستگی اخلاقی، قابل اعتماد بودن و اهلیت کامل از ویژگی های ضروری قیم است.

در صورت واجد شرایط بودن چند نفر قانون مادر را مادامی که شوهر ندارد و صلاحیت نگهداری کودکان را دارد بر دیگران تقدم می‌دهد. قیم می‌تواند در مسائل مالی و اموال منقول کودک دخل و تصرف داشته باشد اما در مورد اموال غیرمنقول اجازه دخل و تصرف با رای دادستان است.

شرایط حضانت فرزندان پس از طلاق توافقی

در طلاق توفقی چون زوجین با توافق از هم جدا می شوند معمولا بر سر مسائل مختلف بعد از طلاق ازجمله حضانت فرزند نیز به توافق می رسند.درست است که براساس قانون اولویت حضانت فرزندان تا 7 سالگی با مادر می باشد اما در طلاق توافقی زوجین ممکن است با توافق یکدیگر بر سر حضانت فرزند بعد از 7 سالگی تا بلوغ فرزند به توافق برسند.در صورتی که توافق صورت گرفته بین زوجین بعد از سن 7 سال به مصلحت طفل باشد دادگاه به توافق طوجین احرتام گذاشته و براساس آن حکم صادر می کند.

شرایط حضانت فرزند بعد از فوت والدین

بر طبق قانون در صورت فوت یکی از والدین، حضانت فرزند بر عهده والد زنده خواهد بود. یعنی در صورت فوت پدر، مادر حضانت طفل را بر عده خواهد گرفت. البته در صورتی که دادگاه پس از دادخواست ولی قهری، مادر را دارای صلاحیت لازم برای حضانت از فرزند نداند، حضانت از وی گرفته می‌شود.  در شرایطی که هر دو والدین کودک از دنیا رفته باشند، مسئولیت نگهداری از فرزند بر عهده جد پدری خواهد بود. در صورت فقدان جد پدری، نزدیک‌ترین خویشان به ترتیب ارث این مسئولیت را بر عهده خواهند گرفت.

شرایط حضانت فرزند برای والدین

به طور کلی شرایطی که به صورت مشترک در مورد پدر و مادر صدق می کند که بتوانند حضانت فرزند خود را به عهده گیرند.

این موارد شامل

  • بلوغ
  • عقل
  • عدم ابتلا به بیماری های واگیردار
  • شایستگی اخلاقی
  • اسلام
  • توانایی عملی
  • عدم ازدواج با شخص دیگر می شود.

سلب حضانت فرزند از پدر یا مادر

حق حضانتی که به عهده والدین است ممکن است در شرایط خاصی به تقاضای نزدیکان و خویشاوندان طفل یا قیم او، از والدین سلب شود. در این زمینه قانون مقرر داشته است: هرگاه در اثر عدم مواظبت و یا انحطاط اخلاقی پدر و مادری که طفل تحت حضانت او است، صحت جسمی یا تربیت اخلاقی طفل در معرض خطر باشد، دادگاه می‌تواند با تقاضای بستگان، قیم و یا رئیس حوزه قضائی، ترتیب مقتضی دیگری را برای حضانت فرزند اتخاذ نماید.

مواردی که می‌تواند از مصادیق تغییر حضانت باشد عبارتند از:

  • تشخیص عدم صلاحیت هر یک از والدین در نگهداری از فرزند توسط دادگاه
  • اعتراض طرف مقابل نسبت به نحوه مراقبت از فرزند توسط فرد عهده دار
  • عدم رسیدگی کافی به فرزند بنابه دلایلی از جمله مشغله زیاد کاری
  • در معرض خطر قرار گرفتن سلامت جسمی و روحی فرزند توسط فرد عهده دار حضانت
  • بیماری واگیردار
  • اعتیاد زیان‌آور به الکل، مواد مخدر، قمار؛
  • ابتلا به بیماری روانی به تشخیص پزشکی قانونی؛
  • سوءاستفاده از طفل یا اجبار او به ورود به مشاغل ضداخلاقی مانند فساد، فحشا، تکدی‌گری، قاچاق؛
  • تکرارضرب و جرح خارج از حد متعارف
  • اشتهار به فساد اخلاقی و فحشا

انواع حضانت

انواع حضانت، عبارت است از: حضانت دائم و حضانت موقت که البته، ذکر این نکته، ضروری است که در حضانت دائم، در صورت وجود موارد سلب حضانت یا از بین رفتن یکی شرایط حضانت که در قسمت قبل، ذکر شد، می توان از مسئول حضانت، سلب حضانت کرد.

حضانت موقت، عبارت است از اینکه زمانی که زوجین یا مسئولین حضانت، در خصوص حضانت فرزند، با اختلاف مواجه می شوند و از دادگاه، تقاضای رسیدگی و صدور حکم را دارند، دادگاه، به طور موقتی و به موجب یک دستور موقت، برای مدتی، حضانت را به یکی از والدین یا یکی از اقوام و خویشان درجه یک دهد تا در خصوص حضانت، تعیین تکلیف گردد.

حضانت دائمی، به مواردی گفته می شود که به توافق یا به موجب حکم دادگاه یا مرگ یکی از والدین، حضانت فرزند، به والد دیگر یا شخص مسئول حضانت، داده شده و اینگونه نیست که صرف رسیدن فرزند، به سن خاصی، از آن والد یا مسئول، سلب حضانت شود و حضانت، به والد دیگر، واگذار شود.

انصراف از حق حضانت

در مواردی دیده می شود که زن با بخشیدن مهریه خود به مرد، حق حضانت را از وی می گیرد. اما در چنین حالتی چنانچه مرد عدم صلاحیت زن را در نگهداری از فرزند ثابت نماید، می تواند سرپرستی طفل را مجدد بر عهده گیرد.

قانون جدید ملاقات فرزند

در موارد انحلال نکاح، مثل طلاق نیز دادگاه ضمن حکم در مورد حضانت باید درباره حق ملاقات تعیین تکلیف کند.

ماده ۲۹ قانون حمایت خانواده مقرر کرده است:

دادگاه باید ضمن رأی صادره در خصوص درخواست طلاق، با توجه به وابستگی عاطفی و مصلحت فرزند، ترتیب، زمان و مکان ملاقات وی با پدر و مادر و سایر بستگان را تعیین کند

لازم به ذکر است که تحت هیچ شرایطی نمی توان فردی را که فرزند تحت حضانت او نمی باشد از ملاقات فرزندش محروم کرد مگر از باب مصلحت فرزند آن هم نه محرومیت کامل بلکه کاهش تعداد و زمان ملاقات.براساس ماده 1174 قانون مدنی :در صورتی که به علت طلاق یا به هر جهت دیگر، ابوین طفل در یک منزل سکونت نداشته باشند، هر یک از ابوین که طفل تحت حضانت او نمی باشد، حق ملاقات با فرزند خود را دارد.

آیا می­‌توان بابت حضانت طفل، مطالبه‌ی دستمزد کرد؟

لازم به ذکر است که حضانت با همان ترتیب گفته شده، وظیفه‌ی اشخاص است؛ بنابراین آن­‌ها نمی‌­توانند بابت انجام این وظیفه‌ی قانونی مطالبه‌ی دستمزد کنند مگر در صورتی که دادگاه شخص دیگری به غیر از والدین را به عنوان قیم معین کرده باشد.

البته باید دانست این ممنوعیت، منافاتی با مطالبه‌ی نفقه‌ی فرزند ندارد، خواه حضانت با پدر باشد خواه با مادر نفقه کودک و تامین مخارج مسکن، پوشاک، خورد و خوراک و تحصیل بر عهده پدر است. در صورتی که پدر از پرداخت هزینه ها سرباز زند به ۳ماه و یک روز تا ۵ ماه حبس محکوم می‌شود. در صورتی که پدر توان مالی نداشته باشد پرداخت هزینه ها با جد پدری است. نفقه پس از بلوغ فرزند قطع نخواهد شد و طبق ماده ۱۱۹۷ قانون مدنی در صورتی که فرزند نتواند مایحتاج زندگی خود را فراهم کند پرداخت هزینه های فرزند کبیر نیز بر عهده پدر است.

دادگاه صالح جهت گرفتن حضانت فرزند توسط مادر

مرجع صالح، برای تعیین شرایط گرفتن حضانت فرزند ؛ دادگاه خانواده می باشد.فرد با مراجعه به دفاتر قضایی درخواست خود را مبنی بر دریافت حق حضانت تنظیم می کند سپس پس از پرداخت هزینه های جانبی این درخواست به دادگاه خانواده ارجاع می شود، پس از بررسی های لازم قاضی با توجه به مدارک و نوع درخواست، رای نهایی را صادر می کند.

ezd

همه چیز درباره ی شروط ضمن عقد

قطعا افرادی که از نزدیک شاهد عقد یک سری از افراد بوده اند؛ به خوبی با این موضوع آشنا هستند که شروط ضمن عقد دوازده مورد می باشد. منظور از شروط ضمن عقد؛ شروطی هستند که زوجین به هنگام عقد با یکدیگر باید در ارتباط با آن ها به توافق برسند. در حال حاضر این شروط در سندهای ازدواج به صورت از پیش چاپ شده موجود هستند. توصیه می کنیم حتما قبل از امضای این سند تعهد؛ این شروط را به دقت مطالعه نمایید. البته به خاطر داشته باشید که امکان اضافه کردن شروط پیشنهادی زوجین به این سند در بخش توضیحات وجود دارد. بیان کردن این نکته نیز خالی از لطف نیست که زوجین ملزم به قبول کردن تمامی این شروط نیستند و می توانند، آن ها را قبول نکنند.

شروط ضمن عقد

سر دفتر رسمی ازدواج باید شروط ۱۲ گانه را به اطلاع زوجین رسانده و آن ها نیز در ازدواج دائم آن را امضا نمایند. در ادامه به بررسی این شروط می پردازیم.

  • شرط اول

در صورتی که زوج به بیماری لاعلاج مبتلا شود و ادامه زندگی برای زوجه سخت باشد؛ می تواند از دادگاه تقاضای طلاق نماید.

  • شرط دوم

اگر زوج مجبور به تحمل حداقل ۵ سال حبس باشد؛ زوجه می تواند درخواست طلاق داشته باشد. البته محقق شدن این درخواست در صورتی است که حکم قطعی برای زوج صادر شده باشد و یا این که وی در زندان باشد.

  • شرط سوم

اگر زوج به بیماری اعتیاد دچار شده باشد و با تشخیص دادگاه اعتیاد زوج بر روی زندگی عادی زوجه تاثیر منفی و یا مخرب بگذارد، می تواند از دادگاه درخواست طلاق داشته باشد.

  • شرط چهارم

اگر زوج به زوجه خود خیانتی کرده باشد و بدون اذن زوجه ازدواج کرده و تجدید فراش کرده باشد، زوجه می تواند از دادگاه درخواست طلاق داشته باشد.

  • شرط پنجم

اگر زوج به مدت زمان حداقل ۶ ماه مفقود الاثر باشد و زوجه خبری از وی نداشته باشد؛ می تواند از دادگاه درخواست طلاق داشته باشد.

  • شرط ششم

در صورتی که بعد از ۵ سال زندگی مشترک زوجه نتواند باردار شود و مشکل عقیم بودن از جانب زوج باشد؛ زوجه می تواند درخواست جدایی از همسر خود داشته باشد.

  • شرط هفتم

اگر زوج درخواست طلاق از زوجه را داشته باشد و علت این درخواست از سمت دادگاه منطقی نباشد؛ زوج باید نصف اموال و دارایی های خود را که در زمان زندگی مشترکشان به دست آورده اند را به همسر خود منتقل کند.

  • شرط هشتم

اگر زوج بدون داشتن عذر موجه برای ۶ الی ۹ ماه متوالی خانه را ترک کرده باشد؛ زوجه می تواند درخواست طلاق داشته باشد. تشخیص موجه و یا غیر موجه بودن علت ترک خانه بر عهده دادگاه می باشد.

  • شرط نهم

اگر مرد به دلیل ارتکاب جرم محکوم به حبس و یا اعدام شده باشد و این جرم کاملا مغایر با شان و شخصیت خانوادگی زوجه باشد؛ خانم می تواند از دادگاه درخواست طلاق داشته باشد.

  • شرط دهم

در صورتی که زوجه به دلیل سوء معاشرت و همچنین سوء اخلاق توانایی ادامه زندگی مشترک را نداشته باشد؛ می تواند نسبت به طلاق خود از زوج پیش قدم شود.

  • شرط یازدهم

اگر زوج به مدت ۶ ماه از پرداخت نفقه به همسر خود خودداری نماید و امکان استفاده از اهرم اجبار نیز وجود نداشته باشد؛ زوجه می تواند درخواست طلاق از همسر خود داشته باشد.

  • شرط دوازدهم

اگر زوج از اشتغال زوجه بدون وجود داشتن دلیل منطقی جلوگیری نماید؛ زوجه می تواند برای درخواست طلاق پیش قدم شود.

آیا امکان اضافه کردن شروط دیگری به این شروط دوازده گانه وجود دارد؟

بله. برخی از شروط وجود دارند که اکثر بانوان قبل از ازدواج حق آن را از همسر خود می گیرند تا به این صورت از مشکلاتی احتمالی که ممکن است در آینده برای آن ها به وجود آید؛ جلوگیری کنند.

  • شرط اجازه تحصیل

این شرط را می توان از مهم ترین شروطی دانست که اغلب بانوان درخواست مکتوب کردن آن در سند ازدواج را دارند. با این شرط زوجه می تواند در هر کجای زندگی مشترک و با هر شرایطی اجازه تحصیل داشته باشد.

  • شرط طلاق

با این شرط، زوج یک وکالت تمام و کمال به زوجه داده است تا بتواند در هر شرایط و زمانی از شوهر خود درخواست جدایی داشته باشد.

  • شرط حضانت فرزندان

همان طور که می دانید؛ بعد از طلاق سرپرستی کودک تحت یک سری از شرایط به پدر سپرده می شود. با پذیرفتن این شرط از سمت زوج تحت هر شرایطی بعد از جدایی، حضانت فرزند به مادر سپرده می شود.

سخنی پایانی

با توجه به پیچیده بودن و بعضا تخصصی بودن برخی از بندهای شروط دوازده گانه ضمن عقد؛ نیاز است تا حتما با یک وکیل خبره ارتباط داشته باشید تا کوچک ترین مشکلی برای شما از بابت ادامه زندگی مشترک به وجود نیاید.

قطعا افرادی که از نزدیک شاهد عقد یک سری از افراد بوده اند؛ به خوبی با این موضوع آشنا هستند که شروط ضمن عقد دوازده مورد می باشد. منظور از شروط ضمن عقد؛ شروطی هستند که زوجین به هنگام عقد با یکدیگر باید در ارتباط با آن ها به توافق برسند. در حال حاضر این شروط در سندهای ازدواج به صورت از پیش چاپ شده موجود هستند. توصیه می کنیم حتما قبل از امضای این سند تعهد؛ این شروط را به دقت مطالعه نمایید. البته به خاطر داشته باشید که امکان اضافه کردن شروط پیشنهادی زوجین به این سند در بخش توضیحات وجود دارد. بیان کردن این نکته نیز خالی از لطف نیست که زوجین ملزم به قبول کردن تمامی این شروط نیستند و می توانند، آن ها را قبول نکنند.

شروط ضمن عقد

سر دفتر رسمی ازدواج باید شروط ۱۲ گانه را به اطلاع زوجین رسانده و آن ها نیز در ازدواج دائم آن را امضا نمایند. در ادامه به بررسی این شروط می پردازیم.

  • شرط اول

در صورتی که زوج به بیماری لاعلاج مبتلا شود و ادامه زندگی برای زوجه سخت باشد؛ می تواند از دادگاه تقاضای طلاق نماید.

  • شرط دوم

اگر زوج مجبور به تحمل حداقل ۵ سال حبس باشد؛ زوجه می تواند درخواست طلاق داشته باشد. البته محقق شدن این درخواست در صورتی است که حکم قطعی برای زوج صادر شده باشد و یا این که وی در زندان باشد.

  • شرط سوم

اگر زوج به بیماری اعتیاد دچار شده باشد و با تشخیص دادگاه اعتیاد زوج بر روی زندگی عادی زوجه تاثیر منفی و یا مخرب بگذارد، می تواند از دادگاه درخواست طلاق داشته باشد.

  • شرط چهارم

اگر زوج به زوجه خود خیانتی کرده باشد و بدون اذن زوجه ازدواج کرده و تجدید فراش کرده باشد، زوجه می تواند از دادگاه درخواست طلاق داشته باشد.

  • شرط پنجم

اگر زوج به مدت زمان حداقل ۶ ماه مفقود الاثر باشد و زوجه خبری از وی نداشته باشد؛ می تواند از دادگاه درخواست طلاق داشته باشد.

  • شرط ششم

در صورتی که بعد از ۵ سال زندگی مشترک زوجه نتواند باردار شود و مشکل عقیم بودن از جانب زوج باشد؛ زوجه می تواند درخواست جدایی از همسر خود داشته باشد.

  • شرط هفتم

اگر زوج درخواست طلاق از زوجه را داشته باشد و علت این درخواست از سمت دادگاه منطقی نباشد؛ زوج باید نصف اموال و دارایی های خود را که در زمان زندگی مشترکشان به دست آورده اند را به همسر خود منتقل کند.

  • شرط هشتم

اگر زوج بدون داشتن عذر موجه برای ۶ الی ۹ ماه متوالی خانه را ترک کرده باشد؛ زوجه می تواند درخواست طلاق داشته باشد. تشخیص موجه و یا غیر موجه بودن علت ترک خانه بر عهده دادگاه می باشد.

  • شرط نهم

اگر مرد به دلیل ارتکاب جرم محکوم به حبس و یا اعدام شده باشد و این جرم کاملا مغایر با شان و شخصیت خانوادگی زوجه باشد؛ خانم می تواند از دادگاه درخواست طلاق داشته باشد.

  • شرط دهم

در صورتی که زوجه به دلیل سوء معاشرت و همچنین سوء اخلاق توانایی ادامه زندگی مشترک را نداشته باشد؛ می تواند نسبت به طلاق خود از زوج پیش قدم شود.

  • شرط یازدهم

اگر زوج به مدت ۶ ماه از پرداخت نفقه به همسر خود خودداری نماید و امکان استفاده از اهرم اجبار نیز وجود نداشته باشد؛ زوجه می تواند درخواست طلاق از همسر خود داشته باشد.

  • شرط دوازدهم

اگر زوج از اشتغال زوجه بدون وجود داشتن دلیل منطقی جلوگیری نماید؛ زوجه می تواند برای درخواست طلاق پیش قدم شود.

آیا امکان اضافه کردن شروط دیگری به این شروط دوازده گانه وجود دارد؟

بله. برخی از شروط وجود دارند که اکثر بانوان قبل از ازدواج حق آن را از همسر خود می گیرند تا به این صورت از مشکلاتی احتمالی که ممکن است در آینده برای آن ها به وجود آید؛ جلوگیری کنند.

  • شرط اجازه تحصیل

این شرط را می توان از مهم ترین شروطی دانست که اغلب بانوان درخواست مکتوب کردن آن در سند ازدواج را دارند. با این شرط زوجه می تواند در هر کجای زندگی مشترک و با هر شرایطی اجازه تحصیل داشته باشد.

  • شرط طلاق

با این شرط، زوج یک وکالت تمام و کمال به زوجه داده است تا بتواند در هر شرایط و زمانی از شوهر خود درخواست جدایی داشته باشد.

  • شرط حضانت فرزندان

همان طور که می دانید؛ بعد از طلاق سرپرستی کودک تحت یک سری از شرایط به پدر سپرده می شود. با پذیرفتن این شرط از سمت زوج تحت هر شرایطی بعد از جدایی، حضانت فرزند به مادر سپرده می شود.

سخنی پایانی

با توجه به پیچیده بودن و بعضا تخصصی بودن برخی از بندهای شروط دوازده گانه ضمن عقد؛ نیاز است تا حتما با یک وکیل خبره ارتباط داشته باشید تا کوچک ترین مشکلی برای شما از بابت ادامه زندگی مشترک به وجود نیاید.