kolah

کلاهبرداری

کلاهبرداری و تعریف آن در قانون و درعرف متفاوت می باشد. از نظرعرف و فرهنگ جامعه برهر عملی که دروغ باشد و باعث ایجاد ضررشود کلاهبرداری اطلاق می شود این درحالی است که جرم کلاهبرداری در قانون دارای شرایط و ضوابط خاصی است و حتما باید درآن فرد با توسل به وسایل متقلبانه و سوء نیت و صحنه سازی طرف مقابل خود را فریب داده و به این وسیله مال دیگری را برده باشد و شرط آن منفعت مالی خود کلاهبردار یا شخص دیگری از این جریان می باشد.آنچه این جرم را از دیگر جرائم علیه اموال متمایز می‌کند، این است که در اکثرجرائم، مال بدون رضایت یا آگاهی صاحب مال و حتی گاه به دلیل توسل مجرم به اعمال خشونت‌آمیز، از قربانی به مجرم منتقل می‌شوند، اما جرم کلاهبرداری از این حیث ازجمله جرائم استثنایی به شمار می‌رود، کلاهبردار به ‌گونه ‌ای عمل می‌کند که مالک یا متصرفِ مال فریب‌خورده، خود از روی میل و رضا و چه‌ بسا با التماس، به امید کسب منافع سرشار، مالش را در اختیار مجرم قرار می‌دهد.

ماده ۱ قانون تشديد مجازات مرتكبين ارتشا، اختلاس

هر کس از راه حیله و تقلب مردم را به وجود شرکتها یا تجارتخانه های یا کارخانه ها یا موسسات موهوم یا به داشتن اموال و اختیارات واهی فریب دهد یا به امور غیرواقع امیدوار نماید یا از حوادث و پیش‌آمدهای غیرواقع بترساند و یا اسم و یا عنوان مجعول اختیار کند و به یکی از وسایل مذکور و یا وسایل تقلبی دیگر وجوه و یا اموال یا اسناد یا حوالجات یا قبوض یا مفاصاحساب و امثال آنها تحصیل کرده و از این راه مال دیگری را ببرد کلاهبردار محسوب و علاوه بر رد اصل مال به صاحبش، به حبس از یک تا ۷ سال و پرداخت جزای نقدی معادل مالی که اخذ کرده است محکوم می‌شود.

تفاوت کلاهبرداری و سرقت

همان طور که بیان شد صرف گفتن یک دروغ ساده مشمول جرم کلاهبرداری نیست . در کلاهبرداری برخلاف سرقت، بردن مال غیر کفایت نمی کند بلکه لازم است که حتماً توسل به وسایل متقلبانه صورت گرفته باشد و فرد مقابل در نتیجه آن فریب خورده و اغفال شود و نهایتاً در اثر این فریب خوردگی، مال خود را در اختیار کلاهبردار قرار دهد.

تفاوت جرم خیانت درامانت با کلاهبرداری

جرم خیانت در امانت زمانی شکل می گیرد که مالی به شخص امینی به عنوان امانت سپرده شود و در هنگام بازپس گیری وی از بازگردادن آن استرداد کند و یا موجب ضرر به آن مال شود. بنابراین با کلاهبرداری متفاوت است. کلاهبرداری از طریق انجام مانور های متفلبانه مثبت صورت می گیرد. به شکلی که گاهی حتی شخص فرب خورده با اصرار و التماس مال خود را در اختیار متقلب قرار می دهد. در عمل کلاه برداری بردن و یا آسیب به مال در مرحله بعد ازاستفاده از وسایل و مانور های متقلبانه صورت می گیرد. بنابراین باید توجه داشت که جعل سند در راستای ارتکاب جرم کلاهبرداری صورت می گیرد.

انواع کلاهبرداری و میزان مجازات آنها

درقانون، کلاهبرداری به سه دسته ی ساده، مشدد و رایانه ای تعریف شده است که در ادامه به توضیح هرکدام و مجازات های هرکدام می پردازیم

کلاهبرداری ساده:

در کلاهبرداری ساده مجرم به طرق عادی و با توجه به اینکه شخص مجرم فرد عادی و غیررسمی است و اینکه ابزار و وسایلی کلاهبرداری وی نیز ساده می باشد کلاهبرداری ساده می نامند.

مجازات کلاهبرداری ساده حبس از 1 تا 7 سال و پرداخت جزای نقدی به میزان مالی که کلاهبردار اخذ کرده می باشد.

مصادیق وسایل متقلبانه در در کلاهبرداری ساده :

1 – فریب دادن مردم به وجود شرکت‌ها یا کارخانجات یا تجارت خانه‌های و کارخانه ها و موسسات موهوم و دروغی

2 – فریب دادن مردم به داشتن اموال واختیارات واهی

3 – امیدوار کردن مردم به امور غیرواقع

4 – اختیار اسم عنوان مجهول

5 – ترساندن مردم ازحوادث و پیشامدهای غیر واقعی

6 – وسایل تقلبی دیگر

کلاهبرداری مشدد:

کلاهبرداری مشدد، کلاهبرداری است که در آن مرتکب مشمول یکی از سه حالت زیر باشد

1 – کارمند دولت یا موسسات عمومی و شهرداری‌ها یا نهادهای انقلابی باشد.

2 – مرتکب، خود را به‌ عنوان مامور دولت یا موسسات عمومی یا شهرداری، نهادهای انقلابی و شرکت‌های دولتی معرفی کند.

3 – مرتکب برای فریب مردم از تبلیغ عامه از طریق وسایل ارتباط جمعی از قبیل رادیو، تلویزیون، روزنامه، مجله یا نطق در مجامع یا انتشار آگهی چاپی یا خطی استفاده کند.

مجازات کلاهبرداری مشدد ، علاوه بر رد مال به صاحب آن، 2 تا 10 سال حبس به ‌علاوه جزای نقدی معادل مال ماخوذه و نیز انفصال ابد از خدمات دولتی است.

کلاهبرداری اینترنتی:

اگر فردی برای بردن متقلبانه مال غیر، از بستر رایانه و اینترنت استفاده نماید، اصطلاحاً کلاهبرداری اینترنتی رخ داده است.

مجازات کلاهبرداری اینترنتی یک تا پنج سال حبس یا جزای نقدی بیست میلیون ریال تا یکصد میلیون ریال یا هر دو مجازات.

شرایط تحقق واثبات جرم کلاهبرداری

یکی از شروط تحقق جرم، توسل به وسایل متقلبانه است و شرط دیگر بردن مال شخص دیگر از طریق این عملیات متقلبانه(قربانی جرم کلاهبرداری باید مال را با رضایت‏ اما در نتیجه فریب خوردن در اختیار مجرم قرار دهد) ودیگری منتفع شدن شخص کلاهبرداراست. بنابراین اگر کسی به هر طریقی موجبات تضرر دیگری شود ولی خود از این عمل نفعی نبرد عمل وی مشمول کلاهبرداری نمی باشد و بررسی عمل از لحاظ کیفری یا مسئولیت مدنی نیاز به بررسی دارد.   در تحقق این جرم باید به این نکته توجه نمود که مال برده شده متعلق به دیگری باشد؛ به عبارت دیگر، اگر کسی با وسایل متقلبانه موفق شود مال خود را که در نزد دیگری است تحصیل نماید، این عمل او کلاهبرداری محسوب نمی شود. ذکراین نکته لازم است که درجرم کلاهبرداری، ترک فعل وجود ندارد و تنها در صورت فعل مثبت یا انجام فعل، جرم محقق می شود. این امر به این معنی است که حتی ترک فعل همراه با سوءنیت مصداق کلاهبرداری نیست. به طور مثال عدم مطلع ساختن خریدارازعیوب کالای مورد معامله توسط فروشنده، دلیلی بر کلاهبرداری وی نیست.

بر اساس قانون ۱۹۴ قانون مدنی ادله اثبات جرم به چهار صورت است:

  • اقرار
  • شهادت
  • سوگند
  • علم قاضی

 

عناصرجرم کلاهبرداری

1 – عنصر قانونی جرم کلاهبرداری

عنصر قانونی جرم کلاهبرداری و مجازات کلاهبرداری در ماده 1 قانون تشدید مجازات مرتکبین ارتشاء، اختلاس ذکر شده است. مطابق قانون هر شخصی که از راه حیله و فریب مردم را به داشتن شرکت یا موسسات موهوم یا کارخانه یا به داشتن اموال و اختیارات دروغین فریب بدهد یا به امورغیر واقع امیدوار نماید یا اسم یا عنوان مجعول اختیار کند و یا به یکی از روشهای متقلبانه دیگر پول یا اموال یا اسناد افراد را تحصیل کند و از این طریق اموال دیگری را ببرد کلاهبردار محسوب می شود.

2 – عنصر مادی جرم کلاهبرداری

همان طور که گفته شد در جرم کلاهبرداری رفتار مجرمانه همواره باید به صورت فعل مثبت باشد. بنابراین ترک فعل مشمول کلاهبرداری نیست به عنوان مثال اگر شخصی در معامله ای چنانچه عیوب مورد معامله را ذکرنکند هر چند که ممکن است عدم ذکر عیوب موجب خیار فسخ یا خیار غبن برای خریدار گردد ولی این عمل کلاهبرداری محسوب نمی شود، زیرا ترک فعل و سکوت شخص کلاهبرداری محسوب نمی شود. به عنوان مثال دیگر شخصی با کمک وسایل متقلبانه‌‌ای، خود را فردی بانفوذ معرفی می‌کند و موجب فریب بزه‌دیده‏ شده و مبلغی از او دریافت می‌کند. در صورتی که به هیچ وجه،‏ چنین شخصیتی نداشته و با فعلی مثبت، مرتکب‏ کلاهبرداری شده و با فریب پولی به دست آورده است.

3 – عنصرروانی

برای تحقق جرم کلاهبرداری، کلاهبردار باید عامدانه و با وجود اراده آزاد و بدون اکراه و اجبار قصد تحقق جرم را داشته باشد و در آنچه انجام می دهد عامد باشد. بنابراین، کلاهبرداری از زمره جرائم عمدی محسوب می شود. برای تحقق این جرم رکن روانی از عناصر لازم آن می باشد و مرتکب باید در حین به کار بردن حیله و تقلب واجد سوء نیت باشد و همچنین قصد بردن مال دیگری را نیز داشته باشد.

سوء نیت بر دو نوع سوء نیت‌ عام و سوء نیت خاص تقسیم می‌شود. سوء نیت عام در جرم کلاهبرداری این است که مرتکب قصد ارتکاب اعمال مادی فیزیکی ذکرشده را داشته باشد، یعنی در توسل به وسایل متقلبانه، عامد باشد. سوء نیت خاص نیز به معنای داشتن قصد بردن مال غیر از سوی مرتکب است.

4471354

قتل

مقدمه“قتل” در لغت به معنی جدا شدن روح از بدن و از بین رفتن زندگی است.

قتل در اصطلاح فقه به عملی گفته می‌شود که ادامه‌ی زندگی و حیات را از انسان گرفته و به مرگ شخص منجر شود. کسی که قتل کند قاتل،و کسی که قربانی قتل باشد مقتول نامیده می شود. قتل یکی از جرایم علیه تمامیت جسمانی با بالاترین مجازات مقرر در قانون ایران می باشد زیرا اثر آن غیر قابل جبران و بسیار خشونت بار است.

انواع قتل

  1. قتل عمد
  2. قتل شبه عمد
  3. خطای محض

اگر کشتن فرد با نیت قبلی انجام گرفته باشد قتل عمد میباشد اما قتل شبه عمد یک درجه پایینتر از قتل عمد است و در سیستم قضایی ایران معمولاً اگر قتل با نیت آسیب رساندن ولی نه کشتن صورت گرفته باشد شبه عمد محسوب می‌شود. اگر از بین بردن انسانی دیگر به صورت کاملاً تصادفی و بدون قصد کشتن یا آسیب زدن باشد این مرگ در برخی کشورها در رده مرگ تصادفی (نه قتل) قرار می‌گیرد و در برخی دیگر از کشورها از جمله ایران قتل خطای محض (یا غیرعمد) خوانده می‌شود.

قتل عمد چیست؟

قتل عمد یعنی اینکه فرد عمداً با سوء نیت و نقشه قبلی قصد کشتن فرد دیگری را داشته باشد. به بیانی دیگر قتل عمد عبارت است از خارج ساختن روح انسانی که مورد حمایت قانون است بطور عمدی و بدون مجوز قانونی و شرعی

مصادیق قتل عمد

قتل عمد بر چهار نوع است:

1 – وقتی که مرتکب با انجام کاری که نوعاً کشنده باشد یا نباشد، عمداً قصد کشتن فرد معینی را داشته باشد. بطور مثال شخص الف قصد کشتن شخص ب را دارد. اگر شخص الف با انجام کاری مثل شلیک گلوله شخص ب را بکشد عمل او قتل عمد است (عمل نوعاً کشنده) و هم چنین اگر شخص الف، شخص ب را با انجام کاری مثل مشت زدن به پهلو بکشد (عمل نوعاً غیر کشنده)، باز هم عمل او قتل عمد می باشد. تشخیص اینکه کدام عمل کشنده یا غیر کشنده است با محکمه قضایی و عرف است. اما نکته مهم این است که در این حالتِ قتل عمد، فرد قصد کشتن فرد دیگری را دارد و می خواهد به هر طریقی فرد را بکشد تفاوتی ندارد که به چه صورتی این کار را انجام دهد مهم داشتن سوء نیت و قصد قبلی در قتل است.

2 – اگر شخصی قصد قتل نداشته باشد اما کاری که انجام می دهد نوعا نسبت به افراد عادی موجب قتل می شود در چنین صورتی اگر آگاه باشد که عمل او نوعا موجب قتل است قتل عمد خواهد بود. برای مثال هرگاه شخص الف شخص ب را از ساختمان دو طبقه بدون قصد قتل به پایین پرت کند با توجه به اینکه این عمل نوعا موجب قتل است حتی اگر شخص قصد قتل نداشته باشد اما آگاه و متوجه باشد که عمل او نوعا موجب جنایت می شود نیز عمل قتل عمد خواهد بود و یا مثال درگیری های خیابانی که شخص از سلاح استفاده می کند.

3 – گاهی شخص نه قصد جنایت دارد و نه قصد عملی که نوعا موجب جنایت بشود اما نسبت به شخص مقتول با توجه به شرایط خاصی که داشته نوعا موجب جنایت بوده است و البته قاتل باید به وضعیت فرد آگاه باشد. برای مثال شخصی بیمار است یا ناتوان است و یا در وضعیتی قرار دارد که عمل جانی موجب قتل نسبت به او می گردد که در صورت آگاهی شخص مرتکب نسبت به وضعیت آن فرد این عمل قتل عمدی خواهد بود.

4 – وقتی که مرتکب (قاتل) قصد انجام جنایت را دارد بدون آنکه قصد کشتن فرد معینی را داشته باشد و عمل مجرمانه وی نیز انجام شود مثل بمب گذاری در یک مکان عمومی. در اینصورت نیز قتل عمد اتفاق افتاده است.

مجازات قتل عمدی

به موجب ماده 381 قانون مجازات اسلامی مجازات قتل عمد در صورتی که اولیای دم تقاضای قصاص کنند و باتوجه به شرایطی که در قانون وجود دارد قصاص خواهد بود. در شرایطی که شخصی مرتکب قتل شود و شاکی نداشته باشد و یا اولیای دم از قصاص گذشت نمایند و یا به هر دلیلی قصاص اعمال نشود مجازات قاتل حبس خواهد بود. مدت زندان قاتل نیز در این شرایط سه تا ده سال می باشد. البته اولیای دم می توانند از قصاص در ازای دریافت دیه گذشت کنند و یا اینکه می توانند از هردوی آنها بگذرند.

قتل شبه عمد چیست

آن است که فرد قصد قتل ندارد و وسیله هم نوعا کشنده نیست ولی قصد فعلی را دارد که در اثر آن فعل قربانی کشته میشود. مانند معلمی که  شاگردش را با هدف تادیب و تربیت کردن کتک بزند ولی این کار او باعث شود که کودک بمیرد.( قتل در صورتی شبه عمد محسوب می شود که وسیله مورد استفاده برای آن قتاله و کشنده نباشد مثلا زدن با خط کش نوعا موجب کشتن نمی شود اما زدن با چاقو نوعا موجب کشتن می شود . بنابراین حتی اگر مرتکب بگوید من با چاقو زدم اما قصد کشتن نداشتن ، قتل عمد محسوب می شود . )

مصادیق قتل شبه عمد

1 – زمانی که مرتکب (قاتل) قصد انجام کاری را نسبت به مقتول داشته باشد ولی قصد به قتل رساندن و کشتن مقتول را نداشته باشد و رفتار او نیز به لحاظ عرفی نوعاً کشنده نباشد مانند آنکه شخص الف به قصد شوخی شخص ب را هُل می دهد ولی شخص ب به زمین می افتد و فوت می کند.

2 – هرگاه شخصی قصد کشتن حیوان یا قصد تیراندازی به یک شیء و یا قصد کشتن فردی که به موجب ماده 302 قانون مجازات اسلامی خونش هدر رفته است را داشته باشد اما اشتباها به انسان عادی بزند مرتکب جرم قتل شبه عمد شده است.

3 – زمانی که قاتل، مرتکبِ تقصیر می شود یعنی عمل و رفتار او ناشی از بی احتیاطی، بی مبالاتی یا عدم مهارت بوده است. مانند تصادفات رانندگی که مثال بارز این قسمت است قتل شبه عمد خواهد بود.

مجازات قتل شبه عمد

به دلیل اینکه این نوع قتل عمدی نیست، پس مستوجب قصاص نیست و مجازات در نظر گرفته شده برای آن پرداخت دیه توسط خود مرتکب است.

البته در مورد اینکه آیا برای مرتکب مجازات حبس هم در نظر گرفته می شود یا خیر اختلاف عقیده وجود دارد، اما در مورد قتل غیر عمد ناشی از تصادفات رانندگی می توان گفت، مرتکب علاوه بر پرداخت دیه، مجازات حبس نیز دارد. در سایر مصادیق حکم به پرداخت دیه توسط مرتکب، قطعی و حتمی است.

قتل خطای محض چیست

قتل خطاء محض همانطور که از نام آن برمی آید ناشی از یک خطای کامل است . در واقع در قتل خطاء محض مرتکب نه در عمل و نه در نتیجه قصد کشتن دیگری را ندارد . مانند کسی که در حالت بیهوشی مرتکب جرمی می شود.

مصادیق قتل خطای محض

1 – اگر شخصی در حالت خواب یا بیهوشی و مانند آن مرتکب قتل دیگری گردد عمل او قتل خطای محض خواهد بود.

2 – اگر قتل توسط کودک یا دیوانه واقع گردد عمل شخص قتل در اثر خطای محض است.

3 – جنایتی که در آن مرتکب نه قصد جنایت بر مجنیٌ علیه را داشته باشد و نه قصد ایراد فعل واقع شده بر او را، مانند آنکه تیری به قصد شکار رها کند و به فردی برخورد نماید.

مجازات قتل خطای محض

قتل خطای محض نیز همانند قتل شبه عمد، مستوجب پرداخت دیه است با این تفاوت که در قتل شبه عمد مسئول پرداخت دیه خود مرتکب است اما در خطای محض، عاقله مرتکب، ملزم به پرداخت دیه است.

عاقله کیست؟

“عاقله عبارت است از بستگان ذکور نسبی (مرد) قاتل، به ترتیب طبقات ارث مانند پدر، پدربزرگ، پسر و …”

فرق جرم قتل شبه عمد با خطای محض

۱-  در قتل خطای محض، خطا و اشتباه در فعل و رفتار و نتیجه ای که حاصل می شود صورت میگیرد یعنی شخص قصد رفتار کشنده و نتیجه مجرمانه (قتل) را ندارد.
اما در قتل شبه عمد، خطا در نتیجه رخ می دهد. به این معنی که شخص مرتکب قصد رفتار دارند ولی نسبت به مضوع جاهل است.
۲-  در قتل شبه عمد، دیه توسط شخص (مرتکب) پرداخت می شود ولی در خطای محض دیه برعهده عاقله ی مرتکب می باشد.
مجازات قتل خطای محض: صرف پرداخت دیه توسط عاقله مرتکب به اولیاء دم می باشد که منظور از عاقله مرتکب خویشان مبنی که به ترتیب طبقاتی ارثی (پدر، پدر بزرگ، فرزند مشترک و برادر و عمو و دایی) می باشند.

ولی دم

ماده ۳۵۱ قانون مجازات اسلامی در تعریف ولی دم بیان می کند که « ولی دم، همان ورثه مقتول است به جز زوج یا زوجه او که حق قصاص ندارد.» ولی دم  صاحب حق قصاص نیز نامیده می شود. در هنگامی که قتل عمدی رخ می دهد و بحث قصاص به پیش کشیده می شود، اولیای دم باید نسبت به حق قصاص تصمیم گیری نمایند که این تصمیم می تواند گذشت از قصاص یا اجرای آن باشد. همانطور که در ماده فوق اشاره شده است اولیای دم ورثه مقتول هستند. یعنی هر کسی که در هنگام مرگ مقتول از او ارث می برد، جزو اولیای دم می باشد.

قتل در دفاع مشروع

قتل در حالت دفاع مشروع، شرایطی است که فرد در مقام دفاع از جان، مال، ناموس و … اقدام به عملی می کند که آن خطر را از خود یا دیگران دور کند. اما در اثر این عمل او شخصی که حمله کرده است می میرد. موارد قتل در شرایط دفاع مشروع در ماده ۱۵۶ قانون مجازات اسلامی آمده است.

ماده ۱۵۶ قانون مجازات اسلامی:

هرگاه فردی در مقام دفاع از نفس، عرض، ناموس، مال یا آزادی تن خود یا دیگری در برابر هرگونه تجاوز یا خطر فعلی یا قریب الوقوع با رعایت مراحل دفاع مرتکب رفتاری شود که طبق قانون جرم محسوب می شود، درصورت اجتماع شرایط زیر مجازات نمی شود:

  • الف – رفتار ارتکابی برای دفع تجاوز یا خطر ضرورت داشته باشد.
  • ب – دفاع مستند به قرائن معقول یا خوف عقلایی باشد.
  • پ – خطر و تجاوز به سبب اقدام آگاهانه یا تجاوز خود فرد و دفاع دیگری صورت نگرفته باشد.
  • ت – توسل به قوای دولتی بدون فوت وقت عملاً ممکن نباشد یا مداخله آنان در دفع تجاوز و خطر موثر واقع نشود.

تبصره ۱- دفاع از نفس، ناموس، عرض، مال و آزادی تن دیگری در صورتی جایز است که او از نزدیکان دفاع کننده بوده یا مسئولیت دفاع از وی برعهده دفاع کننده باشد یا ناتوان از دفاع بوده یا تقاضای کمک نماید یا در وضعیتی باشد که امکان استمداد نداشته باشد.
تبصره 2 –  هرگاه اصل دفاع محرز باشد ولی رعایت شرایط آن محرز نباشد اثبات عدم رعایت شرایط دفاع برعهده مهاجم است.
تبصره 3 –  در موارد دفاع مشروع دیه نیز ساقط است جز درمورد دفاع در مقابل تهاجم دیوانه که دیه از بیت المال پرداخت می شود.

قتل در مقام دفاع از دیگران

گاهی قتل در دفاع مشروع از دیگران اتفاق می افتد اما تنها در صورت شرایط زیر موجه می باشد:

  • دفاع شونده از نزدیکان باشد.
  • مسئولیت دفاع از او برعهده دفاع کننده باشد.
  • دفاع شونده نتواند از خود دفاع کند.
  • دفاع شونده از دیگران تقاضای کمک کند یا در شرایطی باشد که امکان کمک گرفتن از دیگران را نداشته باشد.

لازم به ذکر است در صورتی که قتل در دفاع مشروع رخ داده باشد دیه هم ساقط می شود جز در مواقعی که شخص بخواهد از خود در برابر مجنون (دیوانه) دفاع کند در این صورت دیه از بیت المال پرداخت می گردد.

قتل فرزند توسط پدر ویا مادر

قتل فرزند توسط پدر و مادر، به صورت عمدی یا غیر عمدی، جرم بوده و مرتکب را با حکم جرم کشتن بچه توسط والدین، روبرو خواهد کرد. مجازات قتل فرزند، توسط هریک از والدین، در قتل شبه عمد یا خطای محض، پرداخت دیه بوده اما، مجازات قتل عمد فرزند، توسط پدر، دیه و حبس و توسط مادر، اعدام خواهد بود.

 

نکاتی مهم در مورد جرم قتل

  • در صورت ادعای متهم مبنی بر مستحق قتل بودن مقتول، دادگاه رسیدگی‌کننده می‌بایست بدواً به ادعای مذکور رسیدگی و نفیاً یا اثباتاً در این خصوص اظهارنظر نماید.
  • سقط جنین منجر به قتل مادر، از مصادیق تعدد معنوی بوده و مجازات اشد اعمال می شود.
  • رانندگی بدون گواهینامه منجر به قتل غیرعمدی، از مصادیق تشدید مجازات مرتکب است، لذا تعیین دو مجازات برخلاف قانون می‌باشد.
  • علم مرتکب به نوعا کشنده بودن عمل ارتکابی در انتساب قتل عمدی شرط است و در صورتی که حساسیت محل جرح، نوعا برای اشخاص متعارف نبوده و علم و اطلاع متهم نیز در این خصوص احراز نگردد، قتل عمدی محسوب نمی‌شود.
  • جنایت بر میت بزهی مستقل از قتل است و مرتکب آن می‌تواند شخص قاتل یا هر فرد دیگری غیر از او باشد و انجام این عمل توسط قاتل برای از بین بردن ادله جرم، مصداق تعدد جرم است.
  • اجرای حد قتل در بزه لواط مشروط به احراز یکی از سه شرط وجود عنف، وجود اکراه یا احصان متهم است.
  • در صورتی ‌که دادگاه قتل را شبه عمد تشخیص دهد، لازم است در حکم صادره پرداخت دیه را منوط به مطالبه اولیای ‌دم نماید.
    سوگند باید توأم با خصوصیت و نوع قتل ایراد شود.
  • وحدت قصد اجمالی بین مباشر و معاون در ایراد صدمه بدنی عمدی، برای تحقق بزه معاونت در قتل عمد کفایت می‌کند.
    استفاده از سلاح برای ارتکاب قتل و سرقت، مصداق تعدد مادی جرم است.
  • پرداخت دیه از بیت‌المال در موارد عدم شناسایی و دسترسی به جانی است و اختصاص به موارد قتل نفس داشته و شامل جراحات و صدمات بدنی نمی شود.
  • محاکمه متهم از جهت جنبه عمومی بزه قتل عمدی، در صورت گذشت اولیای دم از قصاص، از موارد الزامی تعیین وکیل تسخیری نیست.

نحوه طرح شکایت برای اتهام جرم قتل

ابتدا شاکی (اولیای دم مقتول) دعوا را در دادسرا محل وقوع جرم مطرح می نمایند بازپرس بعد از انجام تحقیقات لازم و تعقیب متهم پرونده قتل را به جریان می اندازد. پرونده به دادگاه ارجاع داده میشود که پس از بررسی های لازم در صورت محکوم شدن متهم به جرم قتل مجازات کیفری وی تعیین می شود. شاکی و متهم هر دو باید برای دفاع از خود در دادگاه وکیل داشته باشند. وکیل متخصص در امور کیفری توانایی ارائه مشاوره حقوقی به طرفین دعوا در خصوص قتل عمد، شبه عمد و خطای محض به بهترین نحو ممکن را دارد.

serghat

سرقت

سرقت چیستجرم سرقت و دزدی از جمله قدیمی ترین جرم هایی است که بشر علیه اموال و مالکیت افراد به آن مرتکب می شد و از لحاظ امنیتی نیز قابل بررسی می باشد. امروزه نیز دعاوی سرقت جزو پر تکرارترین شکایات مطروحه در دادگاه ها و مراجع قضایی می باشند. مالکیت قانونی افراد بر اموالشان، همواره در خطر دست برد قرار دارد.

قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲ در ماده ۲۶۷ مقرر می دارد: سرقت عبارت از ربودن مال متعلق به غیر است

طبق تعریف سرقت برای این که جرم سرقت انجام گیرد، باید سه اصل تحقق یابد:

اولین اصل سرقت، ربوده شدن است. ربایش تنها به این معنی نیست که مالی از مالکیت مالکش خارج شود برای مثال در کلاهبرداری هم مال از مالکیت مالک خارج می شود، ولی مالک، آن را با رضایت تحویل کلاهبردار می دهد. ( در واقع مالک فریب می خورد.)

دومین اصل سرقت،  این است که جنس ربوده شده، مال محسوب شود یعنی ارزش اقتصادی داشته باشد.

سومین اصل سرقت، این است که مال و جنس ربوده شده متعلق به دیگری باشد برای مثال اگرکسی موبایلش را به دوستش قرض بدهد و بعد آن موبایل را برباید سرقت نیست چون مال خودش بوده است.

نکته: سرقت تنها در مورد اموال منقول که قابلیت جا به جایی و انتقال را دارند، اتفاق می افتد.

ارکان و عناصر تشکیل دهنده جرم سرقت

الف – عنصر مادی جرم سرقت :

به عملی که از طرف شخص باید صورت بگیرد تا جرم اتفاق بیافتد عنصر مادی گفته می‌شود. در سرقت عنصر مادی به شکل ربودن و برداشتن و همچنین پنهانی بودن عمل ربایش است، بنابراین لازمه سرقت این است که سارق بدون رضایت مالک یا متصرف به صورت علنی و یا مخفیانه مال دیگری را ببرد.

ب – عنصر معنوی جرم سرقت :

تحقق سرقت مستلزم وجود قصد مجرمانه است به عبارتی بزهکار با وجود علم و آگاهی بر ربودن مال دیگری بر خلاف میل و رضایت مالک اقدام نماید. شخص برای انجام یک جرم باید قصد انجام آن را داشته و از قبل برایش تصمیم گرفته باشد که علاوه بر تصمیم به ربایش مال  باید قصد مالک شدن آن مال را نیز داشته باشد.

بنابراین برای اینکه شخص مرتکب جرم سرقت شود باید اول شخص قصد انجام سرقت را داشته باشد و دوم بداند که مالی که می‌خواهد بدزدد متعلق به شخص دیگری است.

ج – عنصر قانونی جرم سرقت :

اگر یک عملی در قانون جرم بوده و برایش مجازات تعیین شده باشد عنصر قانونی نامیده می‌شود. برای تمامی جرایم و مجازات‌ها نیاز به این عنصر است و اگر عملی در قانون جرم باشد براین اساس شخص مجرم را می‌توان مجازات کرد.

 

 

انواع سرقت:

سرقت خود به دو نوع حدی و تعزیری تقسیم می شود.

سرقت حدی:

سرقتی است که قانون گذار برای آن مجازات تعیین کرده است و قاضی در تعیین مجازات آن نقشی ندارد. در واقع:  حد، مجازاتی است که کمیت و کیفیت آن در شرع مقدس اسلام تعیین شده است.

سرقت حدی شرایطی جهت وقوع دارد که به شرح زیر است:

  • مالیت شی ء مسروقه، به معنی قابلیت داد و ستد آن از لحاظ شرعی و قانونی اثبات شده باشد.
  • شیء مسروقه در حرز-یا محل مشخصی برای نگهداری- باشد.
  • فرد سارق اقدام به شکستن و از بین بردن حرز نماید.
  • سارق اقدام به خارج نمودن مال از حرز نماید.
  • تمام مراحل ۳ و ۴ به صورت مخفیانه صورت گرفته باشد.
  • والد یا جد پدری صاحب شیء اقدام به سرقت نکرده باشد.
  • ارزش مادی مال به سرقت رفته در هنگام دزدی به اندازه ۵/۴ نخود طلای مسکوک باشد.
  • مال به سرقت رفته از جمله اموال دولتی و عام المنفعه و موقوفات نباشد.
  • عمل سرقت در زمان قحطی صورت نگرفته باشد.
  • شکایت سرقت از سوی صاحب مال نزد مراجع قضایی صورت گرفته باشد.
  • پیش از اثبات عمل دزدی توسط مراجع ذی صلاح در دعوای سرقت، مال مسروقه به مالک باز نگردد.
  • سارق، مالکیت مال مسروقه را قبل از اثبات جرم سرقت را به خود منتقل نکند.

 

مجازات سرقت حدی:

طبق ماده 278 قانون مجازات اسلامی، مجازات سرقت حدی به 4 نوع تقسیم میشود:

1 – مجازات سرقت حدی مرتبه اول:

قطع چهار انگشت دست راست سارق از انتها به طوری که انگشت شصت و کف دست باقی بماند.

2 – سرقت حدی مرتبه دوم:

قطع پای چپ سارق از پایین برآمدگی به نحوی که نصف قدم و مقداری از محل مسح باقی بماند.

3 – سرقت حدی مرتبه سوم:

حبس ابد

4 – سرقت حدی مرتبه چهارم:

اعدام، هرچند سارق در زندان باشد.

سرقت حدی از جرایم قابل گذشت است یا ازجرایم غیر قابل گذشت؟

سرقت حدی، توسط دادستان و بدون شکایت شاکی پیگیری نمی شود؛ حتما با شکایت شاکی شروع می شود و قبل از شکایت قابل گذشت می باشد ولی بعد از انجام شکایت و پیگیری جرم، گذشت شاکی اثری نخواهد داشت.

توبه در سرقت حدی:

به استناد ماده 114 قانون مجازات اسلامی، در صورت توبه سارق( با شرایط زیر)، در صورتی که قاضی صلاح بداند، توبه او پذیرفته می شود و حد، از او ساقط می شود اما مجرم همچنان باید اموال سرقت شده را بازگرداند.

شرایط  توبه درسرقت حدی:

1 –  مجرم حتما باید قبل از ثابت شدن جرم توبه کند.

2 – در صورتی که توبه ی مجرم بعد از اثبات جرم باشد، توبه زمانی پذیرفته می شود که جرم، با اقرارمتهم اثبات شده باشد نه راه های دیگر.

راه های اثبات سرقت حدی:

1 –  دو مرتبه اقرار مجرم

2 –  با یک بار اقرار مجرم،  حد براواجرا نمی شود اما مجرم موظف به بازگرداندن اموال یا مال سرقت شده می باشد.

3 –  شهادت دادن دو مرد عادل

نکته: سرقت با سوگند، اثبات یا نفی نمی شود پس سوگند از دلایل اثبات سرقت نیست.

سرقت تعزیری:

سرقتی که مجموع  شرایط سرقت حدی را که در بالاتر اشاره کردیم نداشته باشد، تعزیری است.

انواع سرقت تعزیری:

سرقت تعزیری به دو نوع : 1 – سرقت تعذیری ساده و 2 –  سرقت تعزیری مشدد، تقسیم میشود.

سرقت تعزیری ساده:

طبق ماده 661 قانون مجازات اسلامی (بخش تعزیرات)، سرقتی که حدی نباشد و جزء هیچ کدام از موارد سرقت تعزیری مشدد نباشد، سرقت تعزیری ساده است.

مجازات سرقت تعزیری ساده:

طبق ماده 661 قانون مجازات اسلامی، مرتکب به مجازات چهل و پنج روز تا یک سال حبس و تا 74 ضربه شلاق  محکوم می شود.

انواع سرقت تعزیری مشدد :

8 نوع سرقت مشدد داریم :

  • سرقت در موضوع ماده 656 قانون مجازات اسلامی
  • سرقت مسلحانه
  • سرقت مقرون به آزار یا تهدید
  • سرقت آثار فرهنگی
  • سرقت آب، گاز، تلفن، برق
  • سرقت در شب به صورت مسلحانه و دسته جمعی
  • سرقت از مناطق حادثه زده
  • سرقت از صرافی ها و بانک ها

در ادامه به توضیح هریک از انواع سرقت های مشدد می پردازیم

1 –  موضوع ماده 656 قانون مجازات اسلامی:

در صورتی که سرقت حدی نباشد و دارای یکی ازشرایط زیر باشد سرقت تعزیری مشدد محسوب میشود:

الف) سرقت در محل مسکونی یا آماده برای سکونت  یا در محل های عمومی از قبیل مسجد یا ….. واقع شود.

ب) سرقت در محلی واقع شود که توسط درخت، نرده یا…محرز شده باشد و سارق حرز را شکسته باشد.

پ) سرقت در شب انجام شود.

ت) تعداد سارقین دو نفر یا بیشتر باشند.

ث) سارق مستخدم باشد و مال صاحب کار خود را دزدیده باشد.

ج) هرگاه کارکنان یا اداره کنندگان هتل، مسافرخانه و … به طور کلی کسانی که به واسطه ی شغلشان اموالی که در دسترس آن هاست را مورد دستبرد قرار دهند.

مجازات آن 3 ماه تا 1 سال حبس و تا 74 ضربه شلاق می باشد. ( اصلاحیه 1399، قانون کاهش مجازات حبس تعزیری)

2 – سرقت مسلحانه:

سرقت مسلحانه بسته به شرایط آن می تواند 4 مجازات مختلف در پی داشته باشد:

الف) طبق ماده 651 بند 3: اگر سارق یا سارقین حامل سلاح باشند چه سلاح مخفیانه باشد چه آشکار، به حبس از 5 تا 20 سال و تا 74 ضربه شلاق محکوم می شود.

ب) طبق ماده 652:

اگر سرقت مقرون به آزار و مسلحانه باشد. این نوع سرقت بر اساس ماده 652 به حبس از سه ماه تا ده سال و تا 74 ضربه شلاق مجازات خواهد داشت.

ت) طبق ماده 653:

بر اساس ماده 653 قانون مجازات اسلامی، سارق مسلح و قطاع الطریق (راهزن) هر گاه با اسلحه باعث ایجاد رعب و وحشت و بر هم زدن امنیت مردم شود، محارب است که در این صورت به مجازات اعدام یا قطع دست راست یا پای چپ یا تبعید محکوم می‌شود.

پ) طبق ماده 654:

هرگاه سرقت در شب واقع شده و سارقین، 2 نفر یا بیشتر باشند و حداقل یکی از آنها حامل سلاح ظاهر یا مخفی باشد، به 5 تا 15 سال حبس و تا 74 ضربه شلاق محکوم می‌شوند.

3 –  سرقت مقرون به آزار یا تهدید:

طبق ماده 652 قانون مجازات اسلامی، اگر سرقت همراه با آزار (روحی و جسمی) باشد، تهدید هم نوعی آزار روحی محسوب می شود ، سرقت مشدد است و مجازات آن حبس از سه ماه تا ده سال و تا 74 ضربه شلاق می باشد.

4 –  سرقت آثار فرهنگی:

اگر کسی از مکان های فرهنگی مثل موزه، نمایشگاه، اماکن مذهبی سرقت کند و با آگاهی از مسروقه بودن این اموال آن ها را  بخرد یا پنهان کند به حبس از یک تا پنج سال و برگرداندن این اموال محکوم می شود.

5 –  سرقت آب، گاز، تلفن، برق:

اگر کسی وسایل مربوط به تاسیسات مورد استفاده عمومی که از سرمایه و هزینه دولت است مثل تاسیسات بهره برداری آب و برق و گاز و… را سرقت کند؛ طبق ماده 659 قانون مجازات اسلامی به حبس از یک تا پنج سال محکوم می شود و اگر سارق از کارمندان و کارکنان سازمان مربوطه باشد به حداکثر مجازات محکوم می  شود.

و هرکس بدون این که حق انشعاب را پرداخته باشد از آب، برق، گاز و … استفاده غیر مجاز نماید محکوم به پرداخت جزای نقدی از یک دو برابر خسارت وارده محکوم می شود.

6 –  سرقت در شب به صورت مسلحانه و دسته جمعی:

طبق ماده 654 قانون مجازات اسلامی، اگر تعداد سارقین دو نفر یا بیشتر باشند و سرقت در شب انجام شود و حداقل یکی ازآن ها دارای اسلحه باشند (اسلحه واقعی نه تقلبی) به مجازات  حبس از پنج تا پانزده سال و شلاق تا 74 ضربه  می باشد.

7 –  سرقت از مناطق حادثه زده:

اگر شخصی از محلی که در آن تصادف رانندگی اتفاق افتاده است یا منطقه سیل و زلزله زده یا جنگی یا محلی که در آن اتش سوزی اتفاق افتاده است سرقت کند مجازات آن طبق ماده 658 قانون مجازات اسلامی حبس از یک تا پنج سال و تا 74 ضربه شلاق می باشد.

8 –  سرقت ازصرافی و بانک ها :

شرایط سرقت از صرافی ها، بانک ها و طلا یا جواهر فروشی ها :

تعداد سارقین دو یا چند نفر باشند.

اسلحه به همراه داشته باشند (حتی اگر یک نفر اسلحه داشته باشد.)

سرقت با طرح و نقشه قبلی انجام گیرد.

مجازات این نوع سرقت کاملا به نتیجه سرقت بستگی دارد:

اگر تنها سرقت انجام شود مجازات آن حبس ابد میباشد.

اگر قتلی صورت گیرد به قصاص اعدام محکوم می شوند.

اگر به اراده ی مرتکبین سرقت صورت نگیرد (سارقین در حین سرقت از سرقت پشیمان شوند) مجازات هر یک از سارقین دو الی پنج سال حبس می باشد.

و اگر هیچ کدام از این نتایج حاصل نشد به حبس از ده تا پانزده سال محکوم می شوند.

سرقت از تصادف رانندگی، مناطق جنگی یا محل آتش سوزی:

طبق ماده 658 قانون مجازات اسلامی بخش تعزیرات:  هرکس از محل تصادف رانندگی، مناطق زلزله زده یا سیل زده، مناطق جنگی یا محل آتش سوزی سرقت انجام دهد به مجازات حبس از یک تا پنج سال محکوم می شود

نحوه اثبات سرقت

برای اثبات سرقت و مجازات مرتکبین آن راه های مختلفی وجود دارد که شامل: اقرار فرد متهم، شهادت شاهدان، سوگند و علم قاضی می باشد؛ البته مطابق ماده 208 قانون مجازات اسلامی هیچ یک از سرقت های حدی یا تعزیری به واسطه سوگند اثبات نمی شوند و مرتکبین صرف سوگند یاد کردن نمی توانند عدم ارتکاب به سرقت و بی گناهی خود را ثابت نمایند.

بهترین و سریع ترین راه برای اثبات سرقت اقرار فرد متهم است که مجرمیت سارق را قطعی می کند و شرط اعتبار شرعی آن نیز بر اساس تبصره ماده 218 ق.م.ا این گونه بیان شده: اقرار باید در محکمه و نزد قاضی صورت بگیرد.

شهادت شهود و ارائه گزارشی دقیق از لحظه وقوع سرقت یکی دیگر از روش های اثبات سرقت می باشد که باید توسط دو مرد عادل، عاقل و بالغ انجام شود. همچنین شاهدانی که فاقد شرایط لازم برای شهادت در دادگاه هستند، شهادت آن ها مورد پذیرش واقع نمی شود.

علم قاضی نیز یکی از رایج ترین راه های اثبات جرائمی همچون سرقت است که در قانون آن را “یقینِ حاصل از مستندات” می نامند؛ مستنداتی که به قضات کمک می کنند شامل نظر کارشناس، تحقیقات محلی، گزارش ضابطین دادگستری و… می باشد.

مدارک لازم برای شکایت سرقت

اثبات جرم سرقت بدون داشتن مدارک غیر ممکن است؛ زیرا اصل بر بی گناهی و برائت افراد می باشد. برای پیگیری و مجازات سارقین وجود مستنداتی همچون فیلم، عکس، گزارش کارشناسان (انگشت نگاری) به همراه شهادت شاهدان (به شرط عادل و بالغ بودن آن ها) قابل استفاده است؛ در صورتیکه اماراتِ مذکور موجب اطمینان قاضی از وقوع جرم شود، به عنوان مدرک قابل استناد بوده و به تسریع روند رسیدگی کمک زیادی خواهد کرد.

اثبات سرقت با دوربین مداربسته

دوربین مداربسته یکی دیگر از اماراتی است که به کسب علم قاضی و اطلاع از وقوع جرم کمک می کند؛ چنانچه فیلم ضبط شده دوربین های مداربسته محل وقوع سرقت موجب اطمینان قاضی از ارتکاب آن شود، زمینه اثبات سرقت فراهم می شود.

لازم به ذکر است که استفاده از فیلم دوربین های مداربسته در مواردی که دلیلی مبنی بر عدم صحت آن وجود داشته باشد، قابل استناد برای اثبات سرقت نخواهد بود؛ همچنین وجود امارات دیگری مانند شهادت شهود تکمیل کننده مدرک مذکور است.

نحوه پیگیری قانونی سرقت

برای پیگیری قانونی سرقت اولین اقدام لازم ثبت شکایت از جانب فرد مال باخته می باشد؛ در طرح شکوائیه لازم است موارد زیر حتما به طور کامل و دقیق ذکر شوند:

  • مشخصات فرد شاکی یا مال باخته
  • مشخصات جزئی و دقیق مال مورد سرقت
  • محلی که مال مورد سرقت برای آخرین بار در آن رویت شده
  • مدت زمانی که شاکی از مال خود غافل بوده
  • اطلاعات ظاهری سارق (در صورت رویت)
  • افراد مظنون و مورد شکِ شاکی
  • و…

بعد از ثبت موارد مذکور و نهایی شدن شکایت در نخستین مرحله پرونده سرقت برای بررسی های بیشتر و دقیق تر به دادسرا ارجاع داده می شود. چنانچه متهم دستگیر و مال مسروقه پیدا شود، آن را به شاکی تحویل داده و در صورت امکان رضایت او جلب می شود.

اگر دادسرا مجرمیت متهم را در نظر داشته باشد، در دومین مرحله پرونده به دادگاه فرستاده می شود و در آن جا امکان در خواست تجدید نظر برای طرفین دعوی وجود دارد.

khianat-dar-amanat

خیانت در امانت

تعریف جرم خیانت در امانت خیانت به معنای پیمان شکنی و نقض عهد است. بنابراین خیانت در امانت یعنی شخصی که مال یا هر چیز ارزشمند که نزد او به امانت گذاشته شده در نگهداری آن کوتاهی کرده، یا بدون اجازه صاحب مال از آن استفاده کند، یا آن را معیوب کرده و یا کلا از بین ببرد.

این جرم جزیی از جرایم غیرقابل گذشت میباشد و مقید به نتیجه آنی میباشد. و میتوان به صورت فعل و ترک فعل نیز رخ داد و به معنای آن است که اگر شخصی از اموال خود را فرقی نمیکند چه به صورت منقول یا غیر منقول به صورت امانت به فرد دیگری بدهد که امین میباشد، این فرد باید مال را به صاحب آن بازگرداند و یا اینکه صرف خاصی برساند که اگر این کار را نکند یا اینکه مال تلف شود، مفقود و یا اینکه استعمال شود در این صورت به جرم خیانت در امانت محکوم میگردد.

در اینجا ما با سه رکن اساسی خیانت در امانت روبرو هستیم:

  • مالک

کسی که مال را با توافق و در کمال رضایت به شخص مورد اعتماد خود تحویل می‌دهد.

  • امین

کسی که مالی به او سپرده شده است تا در زمان مقرر شده به صاحب اصلی پس دهد یا اینکه آن را به مصرف مد نظر مالک برساند.

  • مال مورد امانت

مالی است که صاحب آن را به فرد امین تحویل می‌دهد تا از آن مراقبت کند

ارکان جرم خیانت در امانت

1 – رکن قانونی :

ماده ۶۷۴ قانون مجازات اسلامی به بررسی عنصر قانونی جرم خیانت در امانت پرداخته است و بیان میدارد: هر گاه اموال منقول یا غیر منقول یا نوشته هایی از قبیل سفته و چک و قبض و نظایر آن به عنوان اجاره یا امانت یا رهن یا برای وکالت یا هر کار با اجرت یا بی اجرت، به کسی داده شده و بنا براین بوده است که اشیاء مذکور، مسترد شود یا به مصرف معینی برسد و شخصی که اشیاء نزد آن بوده آن ها را به ضرر مالکین یا متصرفین آن ها استعمال یا تصاحب یا تلف یا مفقود نماید به حبس از ۶ ماه تا ۳ سال محکوم خواهد شد.

جرم این موضوع علاوه بر جنبه‌ی خصوصی که شاکی خصوصی اقدام به شکایت می‌کند، جنبه‌ی عمومی هم دارد و حتی در صورتی که شاکی خصوصی گذشت کند، مجازات تعزیری همچنان باقی خواهد ماند.

پس این جرم علاوه بر مجازات طبق ماده‌ی 674 قانون مجازات اسلامی، ماده‌ی 19 هم تکمیل کننده‌ی مجازات وی می‌گردد که بیان میدارد:

دادگاه می‌­تواند کسی را به علت ارتکاب جرم عمدی به تعزیرات یا مجازات‌های بازدارنده محکوم کرده است به عنوان تتمیم حکم تعزیری یا بازدارنده مدتی از حقوق اجتماعی محروم و نیز از اقامت در نقطه یا نقاط معین ممنوع و یا به اقامت در محل معین مجبور نماید.

2 – رکن مادی :

عنصر مادی این جرم عبارت است از تصاحب، استعمال، اتلاف و یا مفقود کردن مال مورد امانت می باشد و عنصر مادی جرم خیانت در امانت هم به صورت فعل و هم به صورت ترک فعل امکانپذیر است.

  • استعمال: مال امانی را برای خود استفاده کند.
  • تصاحب: مال امانی را تصاحب کند.
  • اتلاف: مال امانی را به هر طریقی از بین ببرد.
  • مفقود کردن: مال امانی را مخفی کند و مالک نتواند به آن دستیابی داشته باشد.

بنابراین، هر گاه مفقود شدن مال امانی بر اثر اهمال یا سهل انگاری وی باشد، به عنوان مثال انگشتر امانی از سوراخ جیبش بیفتد، در این صورت، امین تنها از نظر حقوقی ضامن می باشد ولی از لحاظ کیفری خیانت در امانت محسوب نمی شود.

3 –  عنصر معنوی جرم خیانت در امانت:

عنصر معنوی جرم خیانت از دو بخش سوء نیت عام و سوء نیت خاص تشکیل می شود.

سوء نیت عام : عبارت است از اینکه امین به صورت عمدی مرتکب جرم شود، یعنی اینکه مرتکب جرم باید عمدا و از روی قصد و اراده نسبت به تصاحب، تلف، مفقود یا استعمال مال مورد امانت اقدام نماید.

سوء نیت خاص : منظور از سوء نیت خاص آن است که امین این افعال را به قصد رسیدن به نتیجه ( قصد ضرر ) انجام داده باشد. یعنی اینکه امین با ارتکاب جرم قصد ایراد ضرر به مالک ملک داشته باشد.

تفاوت های خیانت در امانت با جرم کلاهبرداری؟

۱- در جرم خیانت در امانت جرم زمانی صورت میگیرد که به نتیجه برسد و شروع به جرم بدون اینکه به نتیجه برسد مجازاتی ندارد اما در جرم کلاهبرداری شروع به جرم آن مجازات دارد و جرمی آنی و فوری میباشد.

۲-  در جرم خیانت در امانت، امین از اموال منتفع نمیشود. یعنی اینکه مالاز بین برود امین مرتکب جرم شده است و مالی نیز به او نرسیده است ولی در کلاهبرداری از اموال باید منتفع شده باشد.

۳-  در جرم کلاهبرداری مال را به شیوه متقلبانه و فریب بدست می آید و تحقق پیدا میکند و اما در خیانت در امانت خود مالک مال را به امین میدهد، با توجه به شناختی که از او دارد.

۴-  جرم خیانت در امانت زمانی صورت میگیرد که عملی که پس از کسب مال بر روی آن انجام میدهد ولی درجرم کلاهبرداری نیز به محض گرفتن آن مال محقق میشود.

حالت های مختلف جرم خیانت در امانت

  1. سوء استفاده از ضعف نفس اشخاص
  2. سوء استفاده از مهر و امضا
  3. خیانت مستخدمین دولت در اموال و اسناد دولتی
  4. خیانت در امانت در قانون تجارت
  5. خیانت در امانت در قانون تصدیق انحصار وراثت
  6. خیانت در امانت در قانون ثبت اسناد و املاک

سوء استفاده از ضعف نفس اشخاص

هرگاه شخصی به ضرر شخص دیگری که دچار ضعف نفس یا هوی و هوس است، نوشته یا سندی، اعم از تجاری یا غیر تجاری، از قبیل؛ سفته، چک یا هرگونه نوشته ای که موجب التزام وی شود، تنظیم نماید؛ مرتکب جرم خیانت در امانت شده و علاوه بر جبران خسارت مالی، به حبس از شش ماه تا دو سال و از یک میلیون ریال تا ده میلیون ریال جزای نقدی محکوم می شود.
نکته: اگر فردی که مرتکب چنین جرمی شده، نسبت به شخصی که ضرر دیده، حق ولی بودن، وصی یا قیم بودن، داشته باشد، مجازات وی علاوه بر جبران خسارت مالی از سه تا هفت سال حبس خواهد بود.

سوء استفاده ازمهر و امضا

اگر فردی مهر و برگه چک یا هر برگه سفید امضاء خود را به دست شخصی بسپارد و آن شخص از آنها سوء استفاده کند، شخص سوء استفاده کننده، مرتکب جرم خیانت در امانت شده است. حتی اگر این فرد اسناد را خودش و بدون اطلاع مالک اسناد، به هر طریقی به دست بیاورد و از آن سوء استفاده کند، باز هم مجرم شناخته می شود و مطابق با قانون مجازات می شود و برای وی یک تا سه سال حبس در نظر گرفته می شود.

خیانت مستخدمین دولت در اموال و اسناد دولتی

هرکدام از کارمندان و مستخدمین اداره‌جات، سازمان‌ها، مؤسسات، شوراها، شهرداری‌ها و شرکت‌های دولتی یا وابسته به دولت و یا سازمان‌های انقلابی و بنیادهای که تحت اداره و سرپرستی ولی‌فقیه و دیوان محاسبات اداره می‌شوند، وجوه نقدی یا اسناد و اموال متعلق به هرکدام از سازمان‌ها و مؤسسات فوق را بدون قصد تملک مورد سوءاستفاده قرار دهند، متصرف غیرقانونی محسوب می‌شوند.

این شخص، علاوه بر اینکه به جبران خسارت وارده محکوم می‌شود باید اجرت‌المثل را پرداخت نماید. همچنین به ۷۴ ضربه شلاق نیز محکوم خواهد شد و چنانچه از این سوءاستفاده منتفع هم شده باشد، علاوه بر این مجازات به جزای نقدی برابر با قیمت منتفع شده محکوم می‌شود.

خیانت در امانت در قانون تجارت:

  • در قانون تجارت هرگاه که شخصی، سند تجاری مانند: چک، سفته و … را به شخصی امانت بدهد، اما امین به وسیله این اسناد خیانت کند، خیانت در امانت محسوب می شود. برای مثال فرض کنید شخصی خانه ای را اجاره کند و چکی را به عنوان ضمانت اجاره، نزد موجر گذاشته باشد، بعد از تخلیه منزل، موجر باید چک را به صاحبش بازگرداند، در غیر اینصورت و استفاده دیگر از چک، خیانت در امانت محسوب می شود.
  • در صورتی که دلال بر خلاف وظیفه خود نسبت به کسی که به و ماموریت داده، به نفع طرف دیگر معامله اقدامی نماید و یا بر خلاف عرف تجارتی محل، از طرف مزبور وجهی دریافت یا وعده وجهی را قبول کند، مستحق اجرت و مخارجی که کرده ندانسته و به علاوه وی را مشمول مجازات مقرر برای خیانت در امانت دانسته است.
  • در صورتی که حق العمل کار نادرستی کرده و مثلا به حساب آمرقیمتی علاوه بر قیمت خرید و یا کمتر از قیمت فروش محسوب داشته، مستحق حق العمل ندانسته و به علاوه به آمر اجازه داده است که در دو صورت اخیر، خود حق العمل کار را خریدار یا فروشنده محسوب کند. همچنین این شخص به مجازاتی که برای خیانت در امانت در نظر گرفته شده، محکوم خواهد شد.
  • در صورتی که مدیرتصفیه در حین تصدی به امور تاجر ورشکسته وجهی را حیف و میل کرده باشد، خائن در امانت محسوب می شود.

خیانت در امانت در قانون تصدیق انحصار وراثت

هرگاه شخصی، دارایی متعلق به اشخاص مجهول الوارث را تصرف نماید و بعد از اتمام مدتی که به موجب ماده 6 مقرر است، (نسبت به اموال منقول و وجه نقد، ظرف 10 سال از تاریخ فوت مالک و نسبت به اموال غیرمنقول ظرف 20 سال از تاریخ فوت مالک)، مال مزبور و یا دین و یا منافع حاصله از آن را به دولت تسلیم یا تادیه ننماید، مرتکب جرم خیانت در امانت شده است.

خیانت در امانت در قانون ثبت اسناد و املاک

هرگاه نسبت به املاک وقف و حبس و ثلث باقی به عوان مالکیت، تقاضای ثبت شده، متولی یا نماینده اوقافی که به موجب نظامنامه مکلف به دادن عرض حال اعتراض و تعقیب دعوا و حفظ حقوق وقف یا حبس یا ثلث باقی است، در اثر تبانی به تکلیف خود عمل ننماید، به مجازات خیانت در امانت محکوم خواهد شد.

در مواردی نیز که تقاضای ثبت ملک دیگری بدون ذکر حقوق ارتفاقی املاک وقف و حبس و ثلث باقی شده است، هرگاه اشخاص مذکور در فوق در اثر تبانی به تکلیف خود عمل ننمایند، به مجازات خائنین در امانت محکوم می شوند.

آیا خیانت در امانت در اموال مشاع امکان پذیر است؟

گاه ممکن است این سوال برای شما هم پیش آمده باشد آیا علیه شریک تان که در مال مورد مشاعی ورود نموده و در حال استفاده از آن می باشد میتوان شکایت کیفری خیانت در امانت مطرح کرد در پاسخ به این سوال باید اعلام نمود خیر چون شما شریکتان در جز به جز مال مشاعی با شریکتان مالک هستید مالک نمی توانید اقدام به طرح دعوای خیانت نمایید و فقط می توانید با طرح دعوای خلع ید شریکی که بدون اجازه در حال استفاده از مال مشاعی است را از بقیه تصرف آتش جلوگیری نمایید در مجموع باید گفت چنانچه هر یک از شما عزیزان قصد داشتید اقدام به طرح شکایت کیفری خیانت در امانت نمایید می توانید با مشورت از طرح شکواییه اشتباه محفوظ مانده و مناسب‌ترین شیوه شکایت خود را در این باب مطرح نمایید.

مراحل شکایت خیانت در امانت

  • در ابتدا شاکی باید در دفاتر خدمات قضایی یا نزد وکیل، شکوائیه تنظیم نماید.(برای این کار هزینه ثابتی در نظر گرفته شده که باید به مرجع قضایی پرداخت شود و مقدار این هزینه ربطی به ارزش مال امانی ندارد)
  • در برگه شکواییه باید ابتدا مشخصات کامل شاکی مانند: نام و نام خانوادگی، محل اقامت، شماره ملی و… ثبت شود؛ سپس موضوع شکایت و محل و تاریخ انجام جرم قید شود و در قسمت بعد میزان خسارت وارد شده به شاکی و مورد مطالبه درج می‌شود؛ پس از آن دلایل وقوع جرم و مشخصات مطلعان و شاهدان نوشته خواهد شد و در پایان مشخصات کامل متهم یا مظنون قید می‌شود.
  • دادسرا معمولا پرونده را بررسی خواهد کرد و اگر نیاز به تحقیقات و مراحل تکمیل پرونده باشد، آن را به کلانتری ارجاع می‌دهد و پس از انجام تحقیقات دوباره، پرونده به دادسرا فرستاده شده و در صورتی که جرم اثبات شود دادسرا کیفرخواست تنظیم می‌کند و آن را همراه با مدارک و شواهد برای بررسی نهایی به دادگاه می‌فرستد.
  • در صورتی که جرم در دادگاه ثابت شود، حکم مجازات بر اساس آنچه قانون تعیین کرده است برای مجرم یا مجرمین صادر خواهد شد.

چطور وقوع جرم خیانت در امانت را اثبات کنم ؟

جرم خیانت در امانت هم مانند سایر جرایم با ادله ی معمول اثبات دعوا مثل : شهادت، اقرار، سند و علم قاضی به اثبات می رسد.

مجازات عدم اثبات خیانت در امانت

اگر صاحب مال اقدام به شکایت از فردی کند که مالی را برای امانت به او سپرده بود که آن شخص خیانت در امانت کرده است و نتواند ادعای خود را اثبات کند، فرد مقابل هم می‌تواند شکایتی با عنوان افترا (تهمت) به صاحب مال داشته باشد. در صورتی که اثبات شود که شخص مالک با قصد و نیت بد به فرد تهمت وارد کرده است، مجازات حبس از یک ماه تا یک سال به همراه 74 ضربه  شلاق در انتظارش خواهد بود.

مرور زمان در جرم خیانت در امانت

اگر پس از طی چند ماه یا چند سال برای اقامه دعوی به دادگاه مراجعه کنید، شکایت شما رسیدگی نمی‌شود، به بیان دیگر دعوی شما مشروط به اصل مرور زمان است.

بهتر است با مفهوم مرور زمان خیانت در امانت آشنا شویم: مطابق با ماده ۱۰۵ قانون مجازات اسلامی، در صورتی که جرمی در فرصت تعیین شده طبق قانون برای مرور زمان موجب پیگرد قانونی قرار نگیرد، دیگر قابلیت پیگرد قانونی نخواهد داشت. همچنین باید گفت اگر از تاریخ آخرین پیگیری قضایی یا تحقیقاتی تا اتمام تاریخ مشخص شده برای انقضای مرور زمان حکم قطعی صادر نشود، مسئله مرور زمان مطرح می‌شود.

در هر نوع جرم براساس میزان و نوع مجازات، میزان مرور زمان تعیین می‌شود. همان‌طور که گفتیم مجازات برای خیانت در امانت ۶ ماه تا ۳ سال حبس است. براساس ماده ۱۹ قانون مجازات اسلامی، خیانت در امانت با حداکثر حکم ۳ سال حبس، جرم درجه ۵ محسوب می‌شود. و براساس ماده ۱۰۵ قانون مجازات اسلامی، این حکم آن ۷ سال است.

بنابراین طبق قانون مجازات جرم خیانت در امانت یکی از جرم‌هایی است که مشمول مرور زمان می‌شود و پس از طی ۷ سال در صورت عدم شکایت علیه خیانت در امانت، مشمول مرور زمان می‌شود.

die

پرداخت دیه مقتول از بیت المال

مقدمه

از گذشته تا به امروز، همواره یک سری از افراد به دلیل به قتل رساندن شخص و یا اشخاص دیگری مجبور به پرداخت دیه بوده اند. بسیاری از افراد ممکن است به دلیل نداشتن تمکن مالی به دنبال دانستن این قضیه باشند که آیا پرداخت دیه به خانواده مقتول از جانب بیت المال امکان پذیر است؟

اگر در زمره افرادی هستید که این سوال حسابی ذهن شما را به خود مشغول کرده؛ سایت درستی را برای کسب اطلاعات تکمیلی در این خصوص انتخاب کرده اید.

پرداخت دیه از بیت المال

دیه یکی از مجازات های مالی می باشد. در ابتدای هر سال شمسی مقام معظم رهبری مبلغ دیه را مشخص کرده و به قوه قضاییه جهت تایید و تصویب ابلاغ می کند. زمانی که یک فرد به عمد و یا سهوا شخصی را به قتل برساند باید این مبلغ را به خانواده ولی دم پرداخت نماید. در بسیاری از مواقع این امکان وجود دارد تا دیه از طرف بیت المال به خانواده مقتول پرداخت شود.

  • حالت اول

بر اساس ماده ۱۵۶ قانون مجازات های اسلامی و تبصره ۳ اگر شخص دیوانه ای به یک فرد حمله کند و قصد آسیب به او را داشته باشد؛ اگر فرد مضروب در این کش و قوس مرتکب قتل شود؛ دیه شخص دیوانه توسط بیت المال پرداخت می شود. البته به یاد داشته باشید که در حالت کلی در صورتی که شخصی مورد حمله قرار گرفته باشد دست به قتل مهاجم بزند؛ بیت المال هیچ وظیفه ای در قبال پرداخت دیه این شخص نخواهد داشت.

  • حالت دوم

طبق ماده ۳۳۳ قانون مجازات های اسلامی، در صورتی که لوث بین دو و یا چند نفر به صورت مشترک ثابت شود؛ قاضی از آن ها می خواهد تا نسبت به بی گناهی خود سوگند یاد کنند. اگر تمامی افراد مظنون به قتل سوگند یاد کنند که دچار هیچ خطایی نشده اند؛ دیه شخصی که به قتل رسیده است باید از جانب بیت المال پرداخت شود. در این میان اگر یک و یا چند نفر از مظنونین از قسم خوردن امتناع کنند، باید تمام و کمال دیه فرد مقتول را پرداخت کنند.

  • حالت سوم

اگر جنازه یک فردی در خیابان ها و معابر عمومی یافت شود و قاتل وی مشخص نباشد؛ بیت المال موظف به پرداخت دیه شخص می باشد. البته فراموش نکنید که حتی اگر شخص بر اثر تصادف نیز به قتل رسیده باشد و فرد قاتل مشخص نباشد، دیه وی بر عهده بیت المال است.

  • حالت چهارم

بر طبق ماده ۴۷۳ قانون مجازات های اسلامی که در سال ۱۳۹۲ تصویب شد؛ اگر مامور در حین انجام وظیفه خود مرتکب به قتل یک شخص دیگر شود؛ پرداخت دیه شخص مقتول به عهده بیت المال می باشد. البته فراموش نکنید که اگر شخص مقتول دانسته پا به یک منطقه ممنوعه بگذارد؛ هیچ دیه ای برای وی در نظر گرفته نمی شود. در نقطه مقابل اما، اگر از این قضیه بی خبر باشد بیت المال باید این مبلغ را به صورت تمام و کمال به خانواده وی پرداخت کند.

  • حالت پنجم

اگر یک جنایت عمدی و یا غیر عمدی توسط یک فردی اتفاق افتاده باشد و دسترسی به وی به دلایل مختلفی همچون فرار و مرگ امکان پذیر نباشد؛ پرداخت دیه از اموال وی به خانواده ولی دم پرداخت می شود. در صورتی که مال و اموال شخص قاتل به اندازه دیه مقتول نباشد، پرداخت این مبلغ بر عهده بیت المال می باشد.

  • حالت ششم

در صورتی که یک مصدوم مجهول الهویه بر اثر صدمات غیر عمد فوت کند و هویت وی حتی بعد از مرگ نیز مشخص نشود؛ دادگاه موظف است دیه این شخص را در بیت المال حفظ نماید. هر زمانی که اولیای دم شخص مقتول پیدا شود، دادگاه موظف است با اطمینان پیدا کردن نسبت به این موضوع این مبلغ را از صندوق بیت المال پرداخت نماید.

آیا در ماه های حرام نیز  بیت المال وظیفه ای در قبال پرداخت دیه دارد؟

در مورد این موضوع میان فقها اختلاف نظر وجود دارد. عده‌ای بر این باور هستند که به منظور جلوگیری از اسراف مبلغ بیت المال، نیاز است تا در این ماه‌ها نیز همچون ماه‌های دیگر سال یک مبلغ مشخص پرداخت شود. در نقطه مقابل سایر فقها این عقیده را دارند که باید پرداخت دیه در ماه های حرام نیز به صورت تمام و کمال پرداخت شود.

مقدمه

از گذشته تا به امروز، همواره یک سری از افراد به دلیل به قتل رساندن شخص و یا اشخاص دیگری مجبور به پرداخت دیه بوده اند. بسیاری از افراد ممکن است به دلیل نداشتن تمکن مالی به دنبال دانستن این قضیه باشند که آیا پرداخت دیه به خانواده مقتول از جانب بیت المال امکان پذیر است؟

اگر در زمره افرادی هستید که این سوال حسابی ذهن شما را به خود مشغول کرده؛ سایت درستی را برای کسب اطلاعات تکمیلی در این خصوص انتخاب کرده اید.

پرداخت دیه از بیت المال

دیه یکی از مجازات های مالی می باشد. در ابتدای هر سال شمسی مقام معظم رهبری مبلغ دیه را مشخص کرده و به قوه قضاییه جهت تایید و تصویب ابلاغ می کند. زمانی که یک فرد به عمد و یا سهوا شخصی را به قتل برساند باید این مبلغ را به خانواده ولی دم پرداخت نماید. در بسیاری از مواقع این امکان وجود دارد تا دیه از طرف بیت المال به خانواده مقتول پرداخت شود.

  • حالت اول

بر اساس ماده ۱۵۶ قانون مجازات های اسلامی و تبصره ۳ اگر شخص دیوانه ای به یک فرد حمله کند و قصد آسیب به او را داشته باشد؛ اگر فرد مضروب در این کش و قوس مرتکب قتل شود؛ دیه شخص دیوانه توسط بیت المال پرداخت می شود. البته به یاد داشته باشید که در حالت کلی در صورتی که شخصی مورد حمله قرار گرفته باشد دست به قتل مهاجم بزند؛ بیت المال هیچ وظیفه ای در قبال پرداخت دیه این شخص نخواهد داشت.

  • حالت دوم

طبق ماده ۳۳۳ قانون مجازات های اسلامی، در صورتی که لوث بین دو و یا چند نفر به صورت مشترک ثابت شود؛ قاضی از آن ها می خواهد تا نسبت به بی گناهی خود سوگند یاد کنند. اگر تمامی افراد مظنون به قتل سوگند یاد کنند که دچار هیچ خطایی نشده اند؛ دیه شخصی که به قتل رسیده است باید از جانب بیت المال پرداخت شود. در این میان اگر یک و یا چند نفر از مظنونین از قسم خوردن امتناع کنند، باید تمام و کمال دیه فرد مقتول را پرداخت کنند.

  • حالت سوم

اگر جنازه یک فردی در خیابان ها و معابر عمومی یافت شود و قاتل وی مشخص نباشد؛ بیت المال موظف به پرداخت دیه شخص می باشد. البته فراموش نکنید که حتی اگر شخص بر اثر تصادف نیز به قتل رسیده باشد و فرد قاتل مشخص نباشد، دیه وی بر عهده بیت المال است.

  • حالت چهارم

بر طبق ماده ۴۷۳ قانون مجازات های اسلامی که در سال ۱۳۹۲ تصویب شد؛ اگر مامور در حین انجام وظیفه خود مرتکب به قتل یک شخص دیگر شود؛ پرداخت دیه شخص مقتول به عهده بیت المال می باشد. البته فراموش نکنید که اگر شخص مقتول دانسته پا به یک منطقه ممنوعه بگذارد؛ هیچ دیه ای برای وی در نظر گرفته نمی شود. در نقطه مقابل اما، اگر از این قضیه بی خبر باشد بیت المال باید این مبلغ را به صورت تمام و کمال به خانواده وی پرداخت کند.

  • حالت پنجم

اگر یک جنایت عمدی و یا غیر عمدی توسط یک فردی اتفاق افتاده باشد و دسترسی به وی به دلایل مختلفی همچون فرار و مرگ امکان پذیر نباشد؛ پرداخت دیه از اموال وی به خانواده ولی دم پرداخت می شود. در صورتی که مال و اموال شخص قاتل به اندازه دیه مقتول نباشد، پرداخت این مبلغ بر عهده بیت المال می باشد.

  • حالت ششم

در صورتی که یک مصدوم مجهول الهویه بر اثر صدمات غیر عمد فوت کند و هویت وی حتی بعد از مرگ نیز مشخص نشود؛ دادگاه موظف است دیه این شخص را در بیت المال حفظ نماید. هر زمانی که اولیای دم شخص مقتول پیدا شود، دادگاه موظف است با اطمینان پیدا کردن نسبت به این موضوع این مبلغ را از صندوق بیت المال پرداخت نماید.

آیا در ماه های حرام نیز  بیت المال وظیفه ای در قبال پرداخت دیه دارد؟

در مورد این موضوع میان فقها اختلاف نظر وجود دارد. عده‌ای بر این باور هستند که به منظور جلوگیری از اسراف مبلغ بیت المال، نیاز است تا در این ماه‌ها نیز همچون ماه‌های دیگر سال یک مبلغ مشخص پرداخت شود. در نقطه مقابل سایر فقها این عقیده را دارند که باید پرداخت دیه در ماه های حرام نیز به صورت تمام و کمال پرداخت شود.