vasiat

وصیت

وصیّت از ریشه وصی و در معنای لغوی آن به معنای عهد، فرمان دادن، سفارش کردن و پرداختن به امور متوفی است

در اصطلاح حقوقی وصیت به معنی تعیین تکلیف اشخاص برای اموال خود بعد از مرگ ایشان است که متعلق به چه کسی باشد و یا آن ها را چه کسی اداره کند و یا تعیین سرپرست برای فرزندان خود برای این که بعد از مرگ او بی سرپرست نمانند و یا این که اگر قرض یا دین برعهده دارد از اموال او پرداخت شود و واجبات قضاء شده از نماز و روزه و زکات و خمس را به جا آورند.

در خصوص وصیت مربوط به اموال، افراد تنها حق تعیین تکلیف یا واگذاری یک سوم اموال خود را دارند که باید در مورد آن طبق وصیت عمل شود و بیشتر از مقدار یک سوم، اعتبار مواردی که راجع به اموال در وصیت گفته شده است منوط به اجازه ی وارثان می باشد.

کاربرد وصیت

افراد تا زمانی که در قید حیات باشند حق هر گونه دخل و تصرف در اموال خود را دارند اما بعد از مرگ، امکان هر گونه دخل و تصرف در اموال و دارایی سلب میشود.

وصیت یکی از  اعمال حقوقی است که برای رسیدن افراد به خواسته های مالی و بعضا غیر مالی خود بعد از مرگ طراحی شده است و افراد به وسیله ی آن، وضعیت اموال و خانواده و امور مختلف و بدهی های خود را بعد از مرگ تا حدودی مدیریت می کنند.

تا چه مقدار از اموال قابل وصیت است؟

بر اساس قانون مدنی هر فرد می تواند همه اموالش را وصیت نماید

این وصیّت تا ثلث (یک سوم) آن نیازی به تنفیذ (رضایت و قبول) توسط ورثه متوفی ندارد، اما اگر بیشتر از یک سوم باشد، برای اینکه اجرا شود ورثه باید به آن رضایت داشته باشند و به اصطلاح آن را تنفیذ نمایند.

همچنین، در صورتی که وصیّت به نفع یکی از ورثه باشد، علاوه بر آنچه که به موجب وصیّت به این شخص تعلق می گیرد، در ارث نیز سهیم خواهد بود و وصیّت باعث محروم ماندن از ارث نخواهد شد.

ارکان وصیت

1 – موصی: یعنی وصیّت کننده

2 – موصی له: کسی که از وصیّت استفاده می کند

3 – موصی به: چیزی که به عنوان وصیّت پرداخت می شود

4 – وصی: کسی که به وصیّت عمل می کند

برخی شرایط وصیت 

وصیت‌کننده (موصی) قادر نیست نسبت به کل اموال خود به هر طریقی که مایل است، وصیت نماید . برای مثال به بعضی از وراث خود کمتر و به بعضی دیگر بیشتر ببخشد یا یک یا چند تن از وراث خود را از ارث محروم نماید . اگر چنین وصیت‌نامه‌ای تنظیم شود، وصیت متوفی تنها نسبت به یک سوم اموالش نافذ می باشد و در صورت مخالفت سایر ورثه با مفاد وصیت‌نامه، آثار حقوقی بر دو سوم باقی‌مانده مترتب نمی باشد . چنین قاعده‌ای بر موصی بلاوارث نیز حاکم است؛ مگر اینکه موضوع وصیت امور خیریه باشد که در این صورت شخص بدون وارث می‌تواند وصیت نماید که کل اموالش صرف امور خیریه گردد .

سه وصف ذاتی وصیت :

1 – تعلیق به فوت: وصیت برای زمان بعد از فوت موصی انشا می شود. تعلیق ذاتی وصیت به فوت موصی منافاتی با تعلیق آن به شرایط دیگر ندارد. پس می توان وصیت کرد که اگر موصی له بتواند در تحصیل خود توفیق شایسته پیدا کند، مالی از ترکه به او تعلق یابد.

2 – تملیک رایگان: تملیک مستقیم موصی به، رایگان است ونمی تواند در برابرعوض قرار گیرد و وصیت را به صورت معامله معوض درآورد. برای مثال اگر موصی خانه خود را برای بعد از فوت به دیگری بفروشد، عمل حقوقی را نباید وصیت شمرد و اگرهم وصیت باشد، باطل است. با این حال باید گفت که وصیت تملیکی ممکن است با شرط عوض همراه باشد. زیرا شرط عوض به دلیل فرعی بودن آن، در برابر مال تملیک شده قرار نمی گیرد.

3 – قابلیت رجوع : قانون مدنی در مواد ۸۲۹ و ۸۳۸ به اختیار موصی در رجوع از وصیت تصریح کرده است. حکمت وصیت در این است که وسیله اجرای آخرین خواسته های متوفی باشد و موصی تا لحظه مرگ بتواند آرزوهای دست نیافته را تحقق بخشد. به همین دلیل قابلیت رجوع از وصیت از اوصاف اصلی این عمل حقوقی می باشد و قرارداد با دیگران نیز نمی تواند آن را برای موصی الزام آور کند و به صورت تعهد لازم درآورد. به بیان ساده تر نمی توان رجوع از وصیت را ساقط کرد.

شرایط موصی

وصیت‌کننده باید اهلیت داشته باشد و مجاز به تصرف در اموال خود باشد. موصی می‌تواند در هر صورت از وصیت خود برگردد و وصیت دومی بعد از وصیت اول خود صادر نماید. در این صورت وصیت دوم مورد پذیرش می باشد و جاری می شود. زمانی که فرد دست به خودکشی یا اعمالی بزند که باعث جراحت و از بین رفتن خود شود و پس از آن وصیت کند، در صورت فوت، وصیت باطل بوده و اگر زنده بماند، وصیت موصی نافذ می باشد.

شرایط وصی

وصیت‌کننده (موصی)‌ قادر است یک‌ یا چند وصی‌ تعیین کند، در صورت‌ تعدد، اوصیا باید مجتمعاً به‌ وصیت عمل‌ نمایند ؛ مگر در صورتی که تصریح‌ به‌ استقلال‌ هر یک‌ شود . در فرضی که وصایت به اجتماع می باشد ، تصمیم‌ها باید به اشتراک گرفته شود. عمل یکی از اوصیا نافذ نیست، مگر اینکه دیگران نیز آن را تنفیذ نمایند .

شرایط موصی‌به

موصی‌به یا همان مالی که مورد وصیت قرار گرفته  ، باید مالیت و منفعت عقلایی داشته باشد. همچنین باید قابل نقل و انتقال باشد و در ملکیت موصی (وصیت‌کننده) باشد همچنین نباید متعلق به شخص ثالث باشد. اموالی که موصی وصیت می‌نماید باید دارای خصوصیاتی باشد تا وصیت نسبت به آن صحیح اعمال گردد . وصیت کردن بر مال نامشروع باطل می باشد و وجهه قانونی ندارد.

موصی‌به حتماً باید ملک وصیت‌کننده باشد و موصی نمی‌تواند بر مال دیگری وصیت نماید؛ حتی اگر از خود مالک اجازه داشته باشد. این وصیت باطل می باشد . همچنین وصیت کردن بر چیزی که بعداً موجود می‌شود، صحیح می باشد . برای مثال وصیت کردن بر فرزندی که در شکم مادر وجود دارد، به شرط زنده به دنیا آمدن صحیح می باشد . موصی فقط تا میزان یک سوم ترکه می‌تواند وصیت نماید و بیشتر از یک سوم آن باید با اجازه ورثه باشد. اگر وارثی بیش از یک سوم را تنفیذ کند و اجازه داد، فقط نسبت به سهم او نافذ می باشد.

شرایط موصی‌له

کسی که برای او وصیت شده ، باید موجود باشد تا مالک منافع و عینی شود که به او وصیت شده  . برای مثال حمل باید زنده متولد شود تا بتواند مالک اموال موصی گردد . اگر حمل بر اثر جنایت سقط شود اموال به ورثه او می رسد . به شرطی که جرم انجام‌شده مانع از ارث بردن ورثه نباشد؛ برای مثال مواردی که ورثه از روی عمد و برای به دست آورن اموال او، حمل را از بین ببرند.

انواع وصیت

وصیت تملیکی:

عبارت است از اینکه کسی عین یا منفعتی را ازمال خود برای زمان بعد از فوتش به دیگری(موصی له) مجانا تملیک کند. مانند اینکه بگوید، فلان خانه، بعد از فوت من، متعلق به فرزندم است.

نکته مهم درباره وصیت تملیکی آن است که وصیت تا ثلث اموال نافذ است ؛ یعنی یک فرد می تواند تا میزان یک سوم از اموالش را وصیت کند و در صورتی که وصیت بیش از ثلث ترکه باشد، ورثه باید میزان مازاد بر یک سوم را تنفیذ یا اجازه نمایند. به عنوان مثال، یک فرد می تواند به این صورت وصیت کند که بعد از فوتم خانه ام متعلق به فرزندم باشد که این وصیت، وصیت تملیکی است.

در وصیت تملیکی، قبول یا رد وصیت بعد از فوت موصی معتبر است ؛ به این معنا که اگر موصی له قبل از فوت موصی مورد وصیت را رد کند، بعد از فوت موصی می تواند وصیت را قبول یا رد نماید. اما اگر وصیت را قبول کرد، دیگر نمی تواند آن را رد کند.

وصیت عهدی:

عبارت است از اینکه شخصی یک یا چند نفر(وصی) را برای انجام امر یا اموری یا تصرفات دیگری مامور می نماید. مانند اینکه شخصی را وصی نماید تا پس از مرگش، بدهی‌های او را پرداخت کند.

وصیت عهدی جزء ایقاعات است. به این معنا که در وصیت عهدی، قبول شرط نیست ؛ لیکن وصی می تواند مادام که موصی زنده است وصایت را رد کند و اگر قبل از فوت موصی رد نکرد، بعد از آن حق رد ندارد، گرچه جاهل بر وصایت بوده باشد. به عبارت دیگر، بعد از فوت موصی، وصی نمی تواند وصیت را رد نماید ؛ هرچند که از مفاد وصیت آگاه نباشد.

وصیت برای امور عام‌المنفعه :

اگر وصیت برای امور عام‌المنفعه برای مثال وصیت به فقرا و مساکین باشد، قبول وصیت از طرف آنها شرط نمی باشد . همچنین در صورت وصیت بر فرد صغیر و مجنون، رد و قبول وصیت بر عهده ولی او می باشد . نکته‌ای که باید مورد توجه قرار داد ، این است که تا زمانی که موصی‌له وصیت را قبول نکرده است و در مورد آن دچار تردید شدند ، ورثه متوفی نمی‌توانند تصرفی در اموال داشته باشند. هنگامی که تصمیم موصی‌له طولانی و باعث ضرر و زیان بر اموال وراث شود ، حاکم موصی‌له را برای تعجیل تصمیم فرا خواهد خواند تا هرچه سریع‌تر قبول یا رد خود را اعلام نماید.

انواع وصیت نامه و نحوه تنظیم آن:

به طور کلی وصیت نامه دارای انواع مختلفی است که هر یک از آن ها از ویژگی ها، شرایط و اعتبار خاصی برخوردارند و در صورتیکه وصیت نامه ای خارج از این موارد باشد، از لحاظ قانونی قابل پذیرش نخواهد بود؛ در ادامه انواع وصیت نامه وتوضیح درباره هرکدام ازآنها ذکر می شود:

  • وصیت نامه خود نوشت
  • وصیت نامه رسمی
  • وصیت نامه سری

تعریف وشرایط تنظیم وصیت نامه خودنوشت :

وصیت دست نویس که به آن خودنوشت نیز گفته می شود سندی عادی است که توسط شخص وصیت کننده (موصی) نوشته می شود. برای اعتبار وصیت نامه خودنوشت سه شرط لازم است:

1- وصیت نامه به خط خود موصی نوشته شده باشد.

2- وصیت نامه دارای تاریخ به روز و ماه و سال به خط خود موصی باشد.

3- وصیت نامه به امضای موصی برسد.

بنابراین ، افرادی که قادر به نوشتن وصیت نامه به خط خود نیستند، مانند افراد بی سواد یا نابینایان، نمی توانند وصیت خودنوشت تنظیم کنند

ازجمله امتیازات وصیّت نامه خودنوشت این است که وصیّت کننده به طور پنهانی وصیّت نامه اش را می‌نویسد وهزینه‌ای برای ثبت آن پرداخت نمی‌کند.

از معایب آن نیز می‌توان به دو مورد اشاره کرد :

1 –  ممکن است از بین برود و در معرض تحریف قرار بگیرد. فلذا چنانچه اشخاص اقدام به تنظیم وصیّت نامه خود نوشته می‌کنند، باید در محلی نگهداری شود که از دستبرد تحریف و از بین رفتن محفوظ و مصون بماند.

2 – بر خلاف وصیت نامه رسمی، وصیت خودنوشت حتی در صورت وجود سه شرط فوق، به این دلیل که در دفترخانه اسناد رسمی تنظیم نشده است یک سند عادی محسوب می شود و افرادی که در مقابل این وصیت قرار می گیرند از جمله وارثان وی، می توانند نسبت به اصالت آن تردید کنند. در این صورت بار اثبات بر عهده موصی له (کسی که وصیت به نفع او شده) است که اثبات کند که وصیت منتسب به شخص موصی است.

بنابراین برای جلوگیری از اختلافات احتمالی که ناشی از وصیت نامه عادی است، بهتر است با تنظیم وصیت در دفترخانه اسناد رسمی و به شکل رسمی، از این اختلافات جلوگیری شود.

تعریف وشرایط تنظیم وصیت نامه رسمی :

وصیت نامه ایی است که تنظیم آن طبق قوانین و مقررات اسناد رسمی صورت می گیرد و در آن محل نوشته می شود.این وصیت نامه از اعتبار و رسمیت بیشتری نسبت به وصیت نامه خود نوشت برخوردار است.

بهترین نوع وصیت‌نامه، وصیت‌نامه رسمی است؛ زیرا امکان دخل و تصرف و جعل در آن وجود ندارد. به علاوه با ثبت این نوع از وصیت در دفاتر اسناد رسمی،‌ نگرانی‌های ناشی از گم شدن، تحریف شدن و از بین بردن وصیت‌نامه از بین می‌رود و اراده وصیت‌کننده از خطرات وقوع حوادث مصون می‌ماند.

برخلاف وصیت نامه خودنوشت و وصیت نامه سری امکان تنظیم وصیت نامه برای افراد بی سواد نیز فراهم است.
وصیت‌نامه رسمی، سندی رسمی و لازم‌الاجرا به شمار می‌رود و مفاد آن خواه ناظر به اموال منقول باشد و خواه ناظر به اموال غیرمنقول،‌ بدون نیاز به حکم دادگاه، قابل اجرا است و اسناد عادی تاب مقاومت در مقابل اسناد رسمی را ندارند.

تعریف وشرایط تنظیم وصیت نامه سری :

وصیت نامه سری کمتر وصیتی است که تا به حال دیده ایم زیرا این نوع وصیت نامه از تشریفات پیچیده ایی برخوردار است و عدم رعایت هریک از بخش ها سبب بی اعتبار بودن وصیت خواهد شد.

وصیت نامه‌ سرّی، وصیتی است که توسط موصی امضاء و لاک مهر می شود و در اداره ثبت محل اقامت او یا محل دیگری که در آیین نامه وزارت دادگستری معین شده است، به امانت گذارده می شود. بنابراین چنین مواردی مخلوطی از وصیتنامه رسمی و خود نوشت است. لیکن برخلاف وصیت خودنوشت به خط هرکسی می‌تواند باشد اما به طور مسلّم باید به امضای شخص وصیت‌کننده برسد و طبق قانون باید به اداره‌ ثبت محل اقامت وصیت‌کننده یا در مکانی که آیین‌نامه‌ مذکور تعیین کرده تحویل داده شود. البته طبق قوانین امور حسبی، شخص بی‌سواد نمی‌تواند وصیت‎نامه‌ی سرّی تنظیم کند. در تنظیم وصیت نامه سری نیازی به درج تاریخ نمی باشد.

خودکشی در وصیت:

در ماده 836 قانون مدنی قانونگذار اینگونه بیان داشته است که:

هرگاه کسی به قصد خودکشی خود را مجروح کند یا مسموم کند یا اعمال دیگری از این قبیل که موجب هلاکت است مرتکب شود و پس از آن وصیت نماید آن وصیت در صورت هلاکت باطل است و هرگاه اتفاقاً منتهی به موت نشد وصیت نافذ خواهد بود

نکته: اگر موصی در اقدام مخاطره آمیز خودکشی نباشد، یا اقدام به خودکشی منتهی به مرگ نشود یا مرگ او اتفاقی باشد یا خودکشی بعد از انشاء وصیت صورت گیرد وصیت صحیح است.

انجام عملی که عادتاً منتهی به مرگ شود اماره ازخودکشی است و انگیزه های دیگر مثل فداکاری و ایثار نیاز به اثبات دارد.

شرایط ابطال وصیت:

طبق قانون در صورت وجود یک یا چند مورد از شرایط زیر، وصیت ابطال می شود :

  • وصیت شخصی که در اثر خودکشی فوت کرده، باطل است.
  • وصیتی که مربوط به اموال دولتی باشد، باطل است.
  • وصیت شخصی که اهلیت ندارد (بلوغ عقلی) به دلیل محجوریت او باطل است.
  • وصیتی که در آن موصی یک یا چند تن از بستگان خود را از ارث محروم کرده باشد، باطل می باشد.
  • وصیتی که بر اساس قصد و نیت نامشروعی باشد، باطل می باشد.
  • وصیت هایی که از یک فرد به جا مانده و هیچ شباهتی میان آن ها وجود نداشته باشد، همه باطل هستند.
  • اثبات رجوع متوفی از وصیت خود موجب ابطال وصیت می شود.
  • رمزی بودن وصیت و اثبات بی سوادی متوفی موجب ابطال وصیت می شود.
  • جعلی بودن مهر یا امضاء درج شده در وصیت نامه (در صورت اثباتِ جعل) موجب ابطال وصیت می شود.
image1-3

مزاحمت ملکی

دعوای مزاحمت چیست
در قانون آیین دادرسی مدنی ، دعوای مزاحمت به عنوان یکی از دعاوی تصرف مورد پیش بینی قرار گرفته است . به موجب ماده 160 قانون آیین دادرسی مدنی ، دعوای مزاحمت عبارت است از دعوایی که به موجب آن متصرف مال غیر منقول درخواست جلوگیری از مزاحمت کسی را می نماید که نسبت به متصرفات او مزاحم است ؛ بدون اینکه مال را از تصرف متصرف خارج کرده باشد . در نتیجه در صورتی که فرد یا افرادی با توجه به دلایل متفاوت و به شکلی عمدی یا سهوی مانع استفاده مالک از اموال غیر منقولش شوند، مزاحمت ملکی ایجاد کرده‌اند.برای مثال ممکن است یک دستفروش هر روز در مقابل پارکینگ یک مجتمع مسکونی بساط خود را پهن کند. در این صورت چنانچه اقدامات ساکنین مجتمع برای جلوگیری از مزاحمت دستفروش افاقه نکرد، هر ذینفع می تواند به عنوان خواهان به دادگاه عمومی و حقوقی مراجعه کرده و دعوای مزاحمت ملکی را طرح نمایند.انواع مزاحمت ملکی

دعاوی مزاحمت ملکی دو نوع حقوقی و کیفری تقسیم می گردند.

دعوای مزاحمت ملکی حقوقی

کسی که از روی سهو و غیر عمد بدون اینکه قصد ضرر رساندن به دیگری را داشته باشد موجب مزاحمت ملکی شود قانونا به پرداخت خسارت و رفع مزاحمت محکوم خواهد شد این نوع دعوی تنها جنبه حقوقی داشته و در دادگاه حقوقی به آن رسیدگی می شود.

دعوای مزاحمت ملکی کیفری

کسی که از روی قصد و با سوء نیت قبلی به قصد ضرر رساندن به دیگری موجب مزاحمت ملکی شود علاوه بر اینکه محکوم به پرداخت خسارت و رفع مزاحمت خواهد شد عمل او جرم بوده و مجازات حبس دارد و در دادگاه کیفری به این جرم رسیدگی می شود. بر اساس ماده ۶۹۰ قانون مجازات اسلامی که مربوط به هتک حرمت منازل و املاک دیگران است، مزاحمت جرم محسوب شده و برای مرتکب حبس از یک ماه تا یک سال در نظر گرفته شده است. جرم مزاحمت ملکی از زمره جرایم قابل گذشت می باشد و با شکایت شاکی تحت تعقیب قرار می‌گیرد. همچنین با گذشت یا رضایت او دادرسی و مجازات جرم مزاحمت ملکی متوقف خواهد شد.

شرایط تحقق واثبات مزاحمت ملکی

برای اینکه دعوای مزاحمت صورت بگیرد وبار اثباتی داشته باشد باید شرایط ذیل برقرار باشد :

1 – اقدامی که باعث مزاحمت شده بدون رضایت خواهان انجام گرفته باشد

2 – اقدامی که باعث مزاحمت شده غیر قانونی باشد

3 – ملک قبل از ایجاد مزاحمت در تصرف و مالکیت فرد بوده باشد

4 – مزاحمت ملکی اتفاق افتاده باشد.

5 – مزاحمت ملکی در حال حاضر باشد ( اگر مزاحمتی در گذشته وجود داشته اما اکنون رفع شده را دیگر نمی‌توان در دادگاه مورد بررسی قرار داد. از مهم‌ ترین شروط لازم برای اقامه دعاوی مزاحمت، فعلیت آن است. یعنی نمی‌توان مواردی که در گذشته اتفاق افتاده یا در شرف وقوع است را در دادگاه بررسی کرد.)

تفاوت دعوای مزاحمت و ممانعت از حق

یکی دیگر از دعاوی مهم در خصوص مزاحمت، دعوای ممانعت از حق است. در این نوع دعوا فرد اجازه نمی‌دهد که مالک از مال غیر منقول خود استفاده کند. در این نوع دعوا هیچ تعرضی به ملک صورت نگرفته است. اما فرد یا افرادی مانع استفاده مالک از مال خود می‌شوند.

این نوع دعواها بیشتر در آپارتمان‌هایی اتفاق می‌افتند که مشترکات زیاد است. به عنوان مثال پارکینگ‌هایی که مرز بندی درست و مشخصی ندارند. همین باعث می‌شود تا افراد به صورت سهوی یا عمدی مانع استفاده مالک از اموال خود شوند. برای رسیدگی به این موضوع هم مانند دعوای مزاحمت ملکی بر اساس نوع مزاحمت باید به مراجع حقوقی یا کیفری مراجعه کرد.

در ممانعت از حق ، عمل فاعل به طور کامل، مانع استفاده متصرف از حق است؛ در حالی که در مزاحمت، عمل فاعل، اختلال جزئی در تصرف ایجاد می کند ؛ بدون اینکه بهره مندی متصرف را به طور کلی، غیر ممکن نماید. در خصوص ممانعت از حق، می توان به این مثال اشاره کرد که فردی، هرچند حق عبور از زمین کشاورزی دیگری را دارد، اما صاحب زمین، مانع عبور او می شود و در مورد مزاحمت، می توان به این مثال اشاره کرده، که صاحب زمین با ایجاد شیار و حفره هایی با عمق نا متعارف مزاحم عبور فردصاحب حق می شود.

اقدام قانونی علیه مزاحم ملکی

برای این که بتوان علیه مزاحم ملکی اقدام قانونی انجام داد باید به دفاتر خدمات قضایی ویا دفتروکیل دادگستری مراجعه کرد. پس از طرح دعوای حقوقی در این دفاتر، محل رسیدگی بعدی مشخص خواهد شد. در صورتی که این دعوا جنبه حقوقی داشته باشد باید به دادگاه عمومی حقوقی مراجعه کرد. در صورتی که دعوای طرح شده جنبه کیفری داشته باشد، دادرسی در دادگاه کیفری صورت خواهد گرفت.

هزینه دادرسی دعوای مزاحمت چقدر است؟

دعوای مزاحمت دعوای غیر مالی اعتباری است و در هر یک از مراحل بدوی و تجدید نظر هزینه دادرسی آن ثابت است.

اعتراض به رأی دادگاه 

دعوای مزاحمت ملکی ظرف 20 روز از تاریخ ابلاغ رأی دادگاه بدوی قابل تجدیدنظر خواهی است. اگر حکم غیابی باشد، ظرف 20 روز از تاریخ ابلاغ رأی دادگاه ، قابل واخواهی است اما قابل فرجام خواهی نیست.

 اجرای حکم رفع مزاحمت 

حکم دادگاه بدوی در مورد رفع مزاحمت ملکی فوراً اجرا می­شود و نیازی به قطعی شدن ندارد. اگر حکم غیابی باشد؛ با گرفتن تضمین از خواهان حکم اجرا می­شود.

khal

خلع ید و تخلیه ید

خلع ید و تخلیه ید چیست؟ امروزه از مهم‌ترین دعاوی و پرونده‌های رایج ملکی دعوای تخلیه و خلع ید هستند و از آن جایی که این دو دعوای متفاوت و در عین حال با نقاط اشتراک و شبیه به یکدیگرند لازم است که به آن‌ها پرداخته شود و مرزهای این دو دعوا به‌روشنی مشخص شوند.

آشنایی با دعوای خلع ید

دعاوی خلع ید مختص مال غیرمنقول شناخته می شود. از نظر قانونی مال غیرمنقول به هر مالی گفته می شود که نقل و انتقال آن امکانپذیر نیست و مستلزم خرابی و یا از بین رفتن آن مال باشد. مانند ملک و زمین . در مقابل مال منقول امکان جابجایی و نقل و انتقال دارد. طلا، پول و جواهرات جزء اموال منقول شناخته می شوند.

خلع ید به این معناست که مالک مال غیر منقول بر علیه متصرف غیرقانونی مال خود اقامه ی دعوی کرده و خواستار این است که قانون به تصرف غیرقانونی متصرف پایان داده و مال غیرمنقول تصرف شده را به او بازگرداند. این مساله شباهت زیادی با رفع تصرف عدوانی دارد. اما باید در نظر داشت که طرح دعوای خلع ید صرفا از سوی مالک و با ارائه ی سند مالکیت امکانپذیر است . اما برای طرح دعوای رفع تصرف عدوانی قانون از مالک قدیمی حمایت کرده و نیازی به ارائه ی سند مالکیت نیست. بلکه اثبات سابقه ی تصرف بر ملک کفایت می کند.

در صورتی که فردی به صورت امانی و قانونی بر ملک شخص دیگری تصرف داشته باشد ، نمی توان خواستار خلع ید شد.

تفاوت خلع ید و تصرف عدوانی

در طرح دعوا باید حتما در نظر داشته باشید که به دلیل شباهت زیاد این دو دعوا، خلع ید معمولا با دعوای تصرف عدوانی اشتباه گرفته می‌شود و اگر در ثبت دادخواست برای دادگاه عنوان اشتباه ثبت کنید، ممکن است دادخواست شما رد شود. در ادامه تفاوت‌های اصلی این دو را می‌خوانید:

  1. در دعاوی خلع ید اساس مالک بودن شاکی بررسی می‌شود و در تصرف عدوانی صحبت از سابقه تصرف است. به عبارتی در دعوای خلع ید فرد باید حتما ثابت کند که صاحب اصل مال است، امّا در تصرف عدوانی مالکیت منافع مال موردنظر نیز کفایت می‌کند.
  2. دعوای خلع ید می‌تواند هم در مورد اموال منقول و هم در مورد اموال غیرمنقول مطرح شود؛ در حالی که دعوای تصرف عدوانی فقط برای اموال غیرمنقول از قبیل: زمین، ساختمان و… کاربرد دارد.
  3. برای لازم‌الاجرا شدن خلع ید حتما باید رأی قطعی صادر شود، امّا در مورد عدوانی چنین نیست و بلافاصله پس از صدور حکم، قابل اجرا است و نیازی به صدور اجراییه ندارد.
  4. دعوای تصرف عدوانی از دعاوی غیرمالی محسوب شده و هزینه دادرسی آن بر این اساس تعیین می‌شود، امّا در دعوای خلع ید هزینه دادرسی بر اساس قیمت مال مورد دعوا معیّن خواهد شد.

شرایط و ارکان دعوی خلع ید

  1. مالکیت خواهان مسلم باشد تنها کسی می‌تواند خلع ید متصرف از ملکی را بخواهد که خود مالک آن مال باشد. مالکیت خواهان بر مال مورد تصرف باید مسلم و محرز باشد و اختلافی در آن وجود نداشته باشد. خواهان باید  سند مالکیت خود را پیوست دادخواست نماید. اگر خواهان مالک واقعی ملک باشد؛ ولی سندی برای اثبات مالکیت خود نداشته باشد، باید ابتدا دعوای اثبات مالکیت را طرح نماید. پس از اثبات مالکیت خواهان در دادگاه او می‌تواند دعوای خلع ید را علیه متصرف طرح نماید.
  2. تصرف وغصب نمودن مال توسط متصرف متصرف مال مالک را غصب نموده است، در قانون مدنی غصب عبارت است از استیلا بر حق غیر به نحو عدوان منظور از استیلا غلبه و چیرگی است. در واقع در غصب، متصرف بر مال مالک غلبه چیره می‌شود در حالی که مالک راضی به تصرفات او نیست. زمانی غصب منجر به طرح دعوای خلع ید می‌شود که غاصب بر مال غیرمنقول دیگری غالب شود.
  3. عدوانی بودن تصرف دراین دعوی  مالک ملک مدعی است که شخصی به صورت غیر قانونی و بدون اجازه و بدون قرارداد ملک او را متصرف شده است و مدعی است که تصرفات او، غیر قانونی و غیر مجاز می باشد و تقاضای رفع تصرف از ملک را خواستار می باشد. بنابراین در طرح این دعوی، عدوانی بودن تصرف شرط ضروری تحقق غصب است.
  4. موضوع دعوا باید مال غیر منقول باشد. ( مانند زمین، خانه، آپارتمان )

انواع خلع ید

خلع ید غاصبانه:

تصرف هر شخص در ملکش باید قانونی باشد و تا زمانی که این تصرف قانونی باشد مشکلی بروز نخواهد کرد و شخص بنا به حق مالکیتی که در ملکش دارد می تواند به تصرفاتش ادامه دهد. اما مشکلات حقوقی زمانی بروز خواهند کرد که این تصرفات مبنای غاصبانه پیدا کنند. به عبارتی در دعوای خلع ید مالک مدعی می شود که ملک او به صورت غیرقانونی در تصرف دیگری است و خواهان رفع این تصرف می باشد. اما از آنجا که خواهان ادعایی مطرح کرده، باید مواردی را به اثبات برساند و از آنجا که در دعوای خلع ید غاصبانه قراردادی بین طرفین منعقد نشده است، اثبات این امور نیاز به دلایلی دارد.

یکی از این موارد که خواهان باید آن را اثبات نماید، مالکیت او بر ملک است. مالک نیز در قانون کسی شناخته شده است که نام او در دفتر املاک ثبت شده باشد و دادگاه این امر را از دفتر املاک استعلام می نماید. بعد از اثبات مالکیت خواهان بر ملک مورد تصرف عدوانی و معلوم شدن تصرف خوانده که از همان ابتدا به صورت غیرقانونی صورت گرفته است، بدون اینکه قراردادی بین طرفین منعقد شده باشد، می توان دعوای خلع ید غاصبانه را طرح کرد.

خلع ید امانی:

در دعوای خلع ید امانی در ابتدا بین طرفین قراردادی و جود داشته که طرفین با توافق بر سر بندهای آن رابطه ای حقوقی را بین خود آغاز نموده اند. این رابطه حقوقی به درستی و در کمال صحت پیش خواهد رفت مگر زمانی که موعد قرارداد به پایان برسد (در صورتی که برای قرارداد موعدی تعیین شده باشد) در این صورت پس از انقضای موعد مالک دیگر الزامی به ادامه قرارداد و رابطه حقوقی که بر مبنای آن ایجاد شده است، ندارد. اما اگر متصرف باز هم به تصرفات خود ادامه دهد، به عنوان غاصبی شناخته می شود که ملک را به صورت غیر قانونی در تصرف دارد و می توان علیه او دعوای خلع ید امانی مطرح کرد.

البته لازم به ذکر است اگر در دعوا برای قرارداد مدتی تعیین نشده باشد، در صورتی می توان علیه متصرف دعوای خلع ید امانی مطرح ساخت که مالک، ملکش را مطالبه کرده باشد و متصرف از آن رفع تصرف نکرده باشد و همچنان به تصرفات خود که از این جا به بعد غاصبانه و غیر قانونی است ادامه دهد.

 خلع ید مشاعی:

در مواردی که حکم خلع ید علیه متصرف ملک مشاع به نفع مالک قسمتی از ملک مشاع صادر شده باشد، از تمام ملک خلع ید می شود ولی تصرف محکوم له در ملک خلع ید شده، مشمول مقررات املاک مشاعی است. بنابراین قانونگذار به طور استثنایی اجازه داده است مالک قسمتی از ملک مشاع بتواند کل ملک را خلع ید نموده و از تصرفات شریک یا غاصب جلوگیری به عمل آورد.

خلع ید ملک موروثی

در صورتی که یکی از وراث بدون اجازه سایر ورثه درملک موروثی تصرف مادی کند و با درخواست سایر وراث نسبت به تخلیه ملک اقدامی ننمایند هر یک از ورثه می توانند دعوی خلع ید را از دادگاه تقاضا نمایند.توجه داشته باشید که منشاء تصرفات متصرفین باید غاصبانه باشد و هیچگونه رابطه قراردادی بین آنها وجود داشته باشد. در صورت درخواست وراث و عدم تخلیه ملک می توان نسبت به مطالبه اجرت المثل ایام تصرف اقدام کرد.

اجرای حکم خلع ید

پس از آن که به دعوای خلع ید رسیدگی شد، این امکان وجود دارد که دادگاه خواستة خواهان را وارد تشخیص دهد. در این صورت دادگاه حکم به محکومیت خوانده به‌عنوان متصرف غیرمجاز، به خلع ید از مال خواهان را صادر می‌نماید. در این صورت با صدور اجرائیه علیه وی، مال از تصرف وی خارج و تحویل مالک خواهد شد. ممکن است متصرف در ملک بنایی احداث کرده یا درخت کاشته باشد. هیچ یک از این موارد موجب عدم امکان حکم خلع ید نمی‌شود. محکوم علیه باید کلیه تجهیزات و وسایل خود را از ملک خارج نماید و اگر نسبت به انتقال تجهیزات خود از داخل ملک اقدام نکند، اموال او به حافظ سپرده خواهد شد.

آشنایی با دعوای تخلیه ید

تخلیه ید در شرایطی مطرح می گردد که فردی مال غیرمنقول خود را به وسیله ی قرارداد و مجوز در اختیار فرد دیگری قرار می دهد و سپس به هر دلیلی خواهان بازگرداندن ملک خود است. انصراف یا اتمام مدت زمان قرارداد اجاره می تواند از دلایل طرح دعوای تخلیه ید به حساب بیاید.

برای مثال می توان از طرح دعوای موجر علیه مستاجر نام برد که تحت عنوان قانونی تخلیه ید شناخته می شود. همچنین در مواردی که مالک ملک به فرد دیگری اجازه می دهد برای مدتی از ملک او استفاده کند، اما بنا به دلایلی از این کار انصراف داده و خواهان بازپس گیری ملک خود می باشد. برای تمامی این موارد می توان دعوای تخلیه ید مطرح نمود.

دعوای تخلیه ید هم برای اموال منقول و هم برای اموال غیرمنقول قابل طرح است.

تفاوت تخلیه ید و تصرف عدوانی

تصرف عدوانی هیچ ربطی به تخلیه ید ندارد و نباید در محکمه این دو را با هم اشتباه گرفت. دعوای تخلیه ید در حالی اتفاق می‌افتد که مستأجر پس از اتمام قرارداد حاضر به تخلیه ملک نیست، درحالی‌که در تصرف عدوانی اصلا قراردادی وجود نداشته و تصرف از اساس غیرقانونی و بدون رضایت بوده است. در تصرف عدوانی مالکیت اصل مال برای شاکی شرط نیست، درحالی‌که در تخلیه ید برعکس است.

ارکان دعوای تخلیه ید چیست؟

در خصوص ارکان خلع ید و تخلیه ید تفاوت‌هایی وجود دارد که به هرکدام به‌صورت جدا می‌پردازیم:

  1. 1. وجود توافق و قرارداد بین طرفین

در این مورد شخص باید به اذن مالک از مال او استفاده کند. در این مرحله استفاده کننده باید امین باشد و در حفظ ملک امانت داری کند. اما در صورتی که قرارداد به هر دلیلی از بین برود و مالک نمی خواهد استفاده کننده همچنان از ملک وی استفاده کند، می تواند به اتمام زمان قرارداد اشاره کند.

  1. 2. از بین رفتن توافق یا اذن

قرارداد به هر دلیل از بین رفته و مالک نمی‌خواهد استفاده‌کننده به تصرفات خود ادامه دهد. در این مورد می‌توان به اتمام قرارداد اجاره اشاره نمود.

  1. 3. امتناع متصرف از تحویل مال به مالک

در صورتی که پس از پایان رمان قرارداد استفاده کننده همچنان از ملک استفاده کند و از بازگردادن ملک به مالک امتناع کند و نگاهی غاصبانه به مال داشته باشد.

  1. 4. ید استفاده کننده به ید غاصبانه تبدیل شود

در صورتی که استفاده کننده نگاهی غاصبانه به ملک داشته باشد دیگر امین نیست یعنی هر اتفاقی برای ملک بیفتد وی ضامن خواهد بود. به عبارت دیگر چنانچه مال تلف شود یا خسارتی به آن وارد شود حتی اگر این خسارت مستند به فعل غاصب نباشد و او تقصیری در بروز این خسارت نداشته باشد باز هم مسئول پرداخت خسارت به مالک خواهد بود.

اجرای حکم تخلیه

بعد از آن که شورای حل اختلاف دستور به تخلیه را صادر نمود بدون نیاز به صادر شدن اجرائیه بعد از ابلاغ، تخلیه اجرا می‌شود در این حالت شخصی که مأمور ابلاغ است دستور تخلیه را در مدت یک روز به فرد مستأجر ابلاغ می‌نماید و از او رسید می‌گیرد و تخلیه ظرف مدت تعیین شده باید اجرا شود.

اگر موجر از مستأجر تضمینی در خصوص اجاره مال خود دریافت کرده باشد اجرای دستور تخلیه منوط به دادن آن تضمین که می‌تواند چک، سفته و … باشد را به مستأجر تحویل دهد چرا که عدم تحویل مانع از اجرای دستور تخلیه است.

تفاوت تخلیه ید و خلع ید

  1. دعوای خلع ید بر علیه کسی به کار می‌رود که به صورت غیرقانونی و بدون رضایت مالک، ملک را در اختیار گرفته است، امّا دعوای تخلیه ید بر علیه فردی است که از ابتدا غاصب نبوده است، یعنی برای تصرف مال قرارداد و اجاره‌نامه‌ای وجود داشته که مدت آن به پایان رسیده و فرد حاضر به تخلیه ملک نیست.
  2. دعوای خلع ید از دعاوی مالی به حساب می‌آید؛ در حالی که تخلیه ید یک دعوای غیرمالی است. بنابراین هزینه دادرسی تخلیه ید کمتر است.
  3. مرجع رسیدگی به دعوای خلع ید، دادگاه عمومی منطقه‌ای است که ملک در آن واقع شده است. امّا در مورد تخلیه ید، شورای حل اختلاف صلاحیت رسیدگی دارد. بنابراین در مورد تخلیه ید، دستور تخلیه و در مورد خلع ید حکم تخلیه صادر می‌شود.
  4. دعوای خلع ید مختص مال غیرمنقول شناخته می شود. اما دعوای تخلیه ید هم برای اموال منقول و هم برای اموال غیرمنقول قابلیت مطرح شدن دارد.
  5. برای دعاوی تخلیه ید وجود قرارداد ضروریست. در حالی که برای دعاوی خلع ید نیازی به وجود قرارداد نیست و صرف تصرف برای شروع دادرسی کافی می باشد
  6. دعوای تخلیه ید به محض انحلال و انقضای مدت زمان قرارداد از سوی مالک قابل طرح است. در صورتی که در دعاوی خلع ید هر ذینفعی در هر زمانی می تواند خواستار آن گردد.

مطالبه اجرت المثل  در دعاوی خلع ید و تخلیه ید

لازم به ذکر است چه در دعوای خلع ید و چه در دعوای تخلیه، خواهان دعوا (طرح‌کننده دعوا) می‌تواند در ازای مدت زمانی که خوانده (طرف مقابل دعوا) به ناحق در ملک تصرف داشته است، مبلغی پول از او مطالبه نماید. به این پول اجرت‌ المثل می‌گویند. اجرت المثل توسط کارشناس تعیین می‌شود. در واقع اجرت‌ المثل معادل ارزش ملک موضوع دعوا برای مدتی است که به ناحق و بدون اذن و قرارداد در تصرف خوانده بوده است.

occupation-disputes-resolving

تصرف عدوانی

تصرف عدوانی چیست

مطابق با ماده 158 قانون آیین دادرسی مدنی، تصرف عدوانی عبارت است از ادعای متصرف سابق مبنی بر اینکه دیگری بدون رضایت وی، مال غیر منقول(مثل خانه ،زمین، مغازه و…) را از تصرف او خارج کرده است و اعاده تصرف خود را نسبت به آن مال درخواست می نماید.

به زبان ساده تر به این معنی است که شخصی متصرف ملکی باشد و مدعی باشد که شخص دیگر ولو کسی که سند مالکیت دارد ملک مورد نظر را از ید او به نحو غلبه و عدوان(زور و اجبار) خارج نموده است. به عنوان مثال اگر فردی، بدون رضایت مستاجر یا مالک، ملک او را تصرف کند، به این کار تصرف از نوع عدوانی گفته می شود.

نکته مهم: بهتر است به این نکته توجه داشته باشید که تصرف عدوانی فقط در رابطه با اموال غیر منقول صادق است. بنابراین اگر شخصی به صورت عدوانی اموال منقول مانند اتومبیل فرد دیگری را تصرف کند و از دست وی خارج نماید، شامل تعریف ماده 158 نخواهد شد.

تفاوت تصرف عدوانی با خلع ید

  • تصرف از نوع عدوانی به دو صورت حقوقی و کیفری مطرح می‌شود درحالی‌که خلع ید، یک دعوای حقوقی است و به‌شکل حقوقی قابل درخواست است.
  • دعوای خلع ید در دسته دعاوی مالی است و هزینه آن مطابق با دعاوی مالی محاسبه می‌شود اما دعوای عدوانی غیرمالی است و هزینه آن به همین ترتیب قابل محاسبه است.
  • طرح دعوای خلع ید با تشریفات قانونی صورت می‌گیرد و اجرای حکم آن قطعی است درحالی‌که تصرف عدوانی به‌صرف فوریت مورد رسیدگی قرار می‌گیرد و دادگاه برای متصرف به‌صورت موقت، حکم عدم تصرف را صادر می‌کند.
  • دعوای خلع ید باید توسط مالک با ارائه سند بیان شود ولی در نوع عدوانی، سابقه تصرف کفایت می‌کند.
  • سند مالکیت در دعوای تصرف عدوانی اماره ی سابقه تصرف است حال آنکه در دعوای خلع ید به عنوان دلیل قطعی مالکیت مورد توجه قرار می گیرد.
  • منشا دعاوی خلع ید ، مالکیت خواهان است اما منشاء دعاوی تصرف عدوانی ، تصرفات سابق خواهان می باشد

ارکان دعوای تصرف عدوانی

1 – سابقه تصرف خواهان :

خواهان دعوا (یعنی کسی که می خواهد دعوای اقامه کند) بایستی حتما خودش، قبل از متصرف عدوانی، در آن مال غیر منقول متصرف بوده باشد.  برای مثال اگر دعوای مورد نظر در مورد آپارتمانی باشد، فرد شاکی حتما باید در آن آپارتمان مدتی اقامت کرده باشد و این مدت بستگی به عرف دارد. اما باید حتما بین خواهان و مال مدتی ارتباط بوده باشد و اشخاص دیگر این مورد را تایید کنند تا به دادگاه ثابت بشود که این مال متعلق به شاکی است.

2 – عدوانی بودن تصرف خوانده :

یعنی تصرفات خوانده بدون اذن و رضایت متصرف سابق ملک صورت گرفته گرفته است.

3 – غیر منقول بودن مال مورد دعوا:

براساس ماده ۱۵۸ ق.آ.د.م می تون گفت که دعوی تصرف عدوانی منحصرا در ارتباط با اموال غیر منقول است و بر این مبنا ، دعاوی تصرف در اموال منقول مصداق نداشته و مدعی حق ، تنها می تواند دعوی مالکیت در مراجع صالح قضایی اقامه نماید.

4 – لحوق تصرف خوانده

در این مورد خواهان باید اثبات نماید که خوانده دعوا بعد از تصرفات او ، ملک را در تصرف خود گرفته است.

خوانده باید هیچگونه تصرف قبلی در مال موضوع دعوی نداشته باشد وگرنه او خود نیز متصرف سابق است و صدور دستور رفع تصرف علیه متصرف سابق فاقد وجه قانونی است.

انواع تصرف عدوانی

تصرف عدوانی به دو دسته کلی تقسیم بندی می شود که بسته به وجود شرایط می توان نسبت به متصرف در دادگاه صلاحیت دار طرح دعوی حقوقی و کیفری نمود.

همان طور که احتمالاً می‌دانید، این نوع دعوا نوعی دعوای حقوقی است اما باید در نظر داشته باشید که می‌توان این دعوا را هم به صورت حقوقی و هم به شکل کیفری پیگیری کرد. در دعوای حقوقی، باید به دادگاه مربوطه مراجعه کنید و نیازی نیست که مالکیت شما اثبات شود اما در صورتی که می‌خواهید به شکل کیفری اقدام کنید، حتما باید مالکیت شما اثبات شود.

از دیگر تفاوت‌هایی که میان تصرف حقوقی و کیفری وجود دارد این است که در دعوای کیفری باید سوءنیت مجرم اثبات شود اما در دعوای حقوقی نیازی به این کار نیست.

تصرف عدوانی کیفری

مراجع این دعوا، دادگاه کیفری دو و دادسرا می باشد. تصرف عدوانی کیفری به موقعیتی گفته می‌شود که شخصی بر مال غیرمنقول فرد دیگری با آگاهی از مالکیت آن فرد، متصرف می‌شود. در این نوع تصرف شخص باید ماکیت خود بر مال را اثبات کند. از نظر قانونی تصرف به صورت عدوانی(غصبی) جرم است و اگر این جرم اثبات شود، فرد متصرف مجازات می شود.

مجازات فرد متصرف طبق مبنای ماده 690 قانون مجازات اسلامی عبارت است از:

  • اعاده وضع به حالت سابق
  • رفع تصرف
  • یک ماه تا یک سال حبس

تصرف عدوانی حقوقی

مراجع این نوع دعوا نیز دادگاه عمومی حقوقی می باشد. در طرح دعوای تصرف عدوانی حقوقی، رای صرفا به رفع تصرف داده خواهد شد و مجازاتی برای متصرف اتفاق نخواهد افتاد.

تصرف عدوانی در ملک مشاع

دو نفر در یک ملک مشاع شش دانگ هرکدام سه دانگ آن رامشاعا شریک باشند. اگر یکی از شرکاء بدون اجازه شریک دیگر در ملک تصرف کند در واقع عمل وی تصرف عدوانی محسوب می شود چرا که هر دو شریک در کل ملک و جز به جز آن شریک می باشند و تصرف یکی از آن دو بدون اجازه شریک دیگر عدوانی محسوب می‌شود و شریک دیگر می‌توانند با توجه به عملکرد شریک متصرف دعوای تصرف عدوانی ملک مشاع حقوقی و یا کیفری مطرح کند و در صورت اثبات تصرف عدوانی با صدور حکم بدوی دادگاه رفع تصرف عدوانی را صادر می نماید.

دعوای تصرف عدوانی علیه مستاجر یا امین

اگر شما مالک ملکی باشید و ملک مذکور را اجاره داده باشید دقت کنید که در هر شرایطی قانون به شما اجازه حق طرح دعوای تصرف عدوانی را علیه مستاجر نمی پذیرد چرا که تصرف ملک مذکور از طریق قانونی به وی منتقل شده البته تنها در صورتی می توانید علیه مستاجر یا امین یا سرایداری که ملک را در تصرف دارد به عنوان تصرف عدوانی شکایت کنید که اولا طبق قرارداد، اجاره یا مدت تصرف وی پایان یافته و تمدید نشده باشد. ثانیاً می‌بایست با ارسال اظهارنامه رسمی تقاضای استرداد و یا تخلیه ملک را مطرح کنید و اگر بعد از ده روز از تاریخ ابلاغ اظهارنامه طرف مقابل از تصرف ملک خودداری ننمود شما می توانید دعوای رفع تصرف عدوانی را مطرح نمایید.

مراحل شکایت تصرف عدوانی به چه صورت است؟

  • از نظر حقوقی:

ابتدا مدعی باید از ارسال اظهارنامه به طرف مقابل، درخواست رفع تصرف عدوانی را از نامبرده بخواهد و در صورت عدم انجام، با تقدیم دادخواست به دادگاه محل وقوع ملک، الزام طرف مقابل را به رفع تصرف عدوانی تقاضا کند. دادگاه مذکور با تشکیل جلسه و دعوت از طرفین برای رسیدگی، در صورت عدم رفع مشکل با توافق و با استعلاماتی که از اداره ثبت دریافت می‌کند و در نهایت با نبودن مشکلات حقوقی و قضایی مانند معارض برای ملک، حکم به رفع تصرف عدوانی و اعاده به وضعیت سابق را صادر می‌کند. البته این حکم دادگاه بدوی قابل تجدیدنظر خواهی در دادگاه استان است که پس از قطعیت آن، توسط اجرای احکام دادگاه صادر کننده حکم قابل اجراست.‌

مدارک مورد نیاز برای طرح دعوای تصرف عدوانی حقوقی

  1. مدارک احراز هویت
  2. ثبت نام در سامانه ثنا
  3. ارائه دلیل و تصرف سابق شما که کلیدی ترین دلیل برای اخذ رای به نفع شما می باشد که طبق آن می تواند از جمله شهادت شهود و یا تامین دلیل باشد.
  • از منظر کیفری:

مراحل شکایت کیفری بدین صورت است که شاکی می‌تواند از طریق دادسرا، مبنی بر رفع تصرف عدوانی از طرف مقابل شکایت کند. و دادسرا نیز با اجرای پرونده به احدی از آقایان بازپرس یا دادیار، به موضوع رسیدگی می‌کنند. بازپرس یا دادیار مربوطه در جریان رسیدگی، طرف مقابل (متصرف عدوانی) را احضار، و در صورت احراز وقوع جرم برای نامبرده قرارهای کفالت یا وثیقه (با توجه به اهمیت موضوع) صادر می‌کند. پرونده با صدور کیفر خواست به دادگاه کیفری ارجاع و دادگاه مربوطه وقت رسیدگی را تعیین و طرفین را احضار می‌کند. در صورت عدم حصول صلح و سازش بین طرفین و کامل بودن دلایل پرونده مبادرت به صدور حکم محکومیت علیه متصرف عدوانی می‌نماید. لازم به ذکر است این حکم نیز قابل تجدیدنظر خواهی در دادگاه استان است که پس از قطعیت، حکم صادره توسط اجرای احکام کیفری (دادسرای مربوطه) اجرا می‌شود.

مدارک مورد نیاز برای طرح دعوای تصرف عدوانی کیفری

  1. ارائه دلیل مبنی بر تصرف سابق
  2. ارائه سند رسمی مالکیت ملک مورد تصرف
  3. مدارک احراز هویت
  4. ثبت نام در سامانه ثنا

مجازات تصرف عدوانی مجدد

در صورتی که بعد از رفع تصرف توسط دادگاه، شخص متصرف دوباره اقدام به تصرف اموال غیرمنقول مورد نظر کند، نه تنها دوباره رفع تصرف خواهد شد بلکه به حبس از شش ماه تا دو سال نیز محکوم می‌شود. بهتر است بدانید که در این مواقع، دادگاه کاملا جدی عمل می‌کند.